پيشينه بحث
در كتاب هاي استدلالي فقه، تا زمان شيخ مفيد بحث استطاعت عنوان نشده است. اوّلين فقيهي كه «استطاعت» را بعنوان «شرط وجوب حج» مطرح كرد، شيخ مفيد بود. از آنجا كه بررسي تاريخ مسأله، در روشن شدن آن، نقش بسزايي دارد جهت روشن شدن سير تكاملي اين بحث، نظر برخي از فقهاي صدر اول را نقل ميكنيم:
1 ـ شيخ مفيد (336-413) در كتاب المقنعه مينويسد:
«والاستطاعة عندآلمحمد ـصلّي الله عليه وآله ـ للحج بعد كمال العقل وسلامة الجسم، ممّا يمنعه من الحركة التي يبلغ بها المكان والتخلية من الموانع وجود الراحلة بعد ذلك والزاد.»10 «استطاعت از ديدگاه شيعه، پس از كامل شدن عقل و سالم بودن جسم و تن از ناراحتي و مرضي كه مانع از رسيدن انسان به مكه ميشود و نيز خالي بودن راه از موانع سفر، عبارت است از داشتن ... راحله (وسيله راه) و سپس زاد (و توشه).» 2 ـ سيد مرتضي (355-436) در كتاب المسائل الناصريات آورده است:
«عندنا الاستطاعة التي يجب معها الحج، صحّة البدن وارتفاع الموانع والزادوالراحلة.»11 «در نظر ما (شيعه) استطاعتي كه با آن، حج واجبمي گردد; عبارت است از سلامتي بدن و نبودن مانع و داشتن امكانات تغذيه و وسيله راه.» 3 ـ ابي الصلاح حلبي (347-447) در كافي مينويسد:
«وفرض ادائه يختصّ بكلّ حرٍّ بالغ كامل العقل مستطيع له بالصحّة والتخلية والأمن ووجود الزاد والراحلة والكفاية له ولمن يعول والعود الي كفاية من صناعة أو تجارة أو غير ذلك.»12 «حج بر كسي واجب است كه آزاد، بالغ و عاقل باشد و استطاعت زماني حاصل است كه آدمي داراي تن سالم باشد، راه خالي از موانع بوده و امن گردد، و زاد و راحله موجود باشد و چيزي كه زندگياش را تأمين نمايد و برگشت به شغل و تجارت و ... او را در امورات زندگي كفايت كند.
4 ـ شيخ طوسي (385-460) در النهايه مينويسد:
«الاستطاعة هي الزاد والراحلة والرجوع الي كفاية وتخلية السرب من جميع الموانع، فإن ملك الزاد والراحلة ولم يكن معه غيره، لم يجب عليه الحج، اللّهمّ إلاّ أن يكون صاحب حرفة وصناعة يرجع اليها ويمكنه أن يتعيّش بها.» «استطاعت همانا داشتن زاد و راحله است و برگشت به كفايت، و خالي بودن راه از موانع. بنابر اين اگر زاد و راحله داشته باشد و شرايط ديگر را دارا نباشد، حج بر او واجب نيست مگر آن كه صاحب شغل و صنعتي باشد كه به هنگام بازگشت از سفر زندگياش را تأمين كند.» 5 ـ سلار (463م.) در المراسم العلويه چنين نگاشته است:
«والحجّ واجب علي كلّ حرٍّ بالغ مستطيع اليه السبيل.»13 «حج واجب است بر هر انسان آزاد بالغ كه استطاعت بر آن دارد.» 6 ـ قاضي ابن براج (400-481) متعرض بحث استطاعت نشده است.14 7 ـ ابن زهره (511-585) در غنية النزوع آورده است:
«والاستطاعة يكون بالصحّة والتخلية وأمن الطريق ووجود الزاد والراحلة وكفاية له ولمن يعول والعود الي كفاية من صناعة أو غيرها.»15 «استطاعت عبارت است از سلامتي بدن و خالي بودن راه از موانع و وجود امنيت. وداشتن زاد و راحله كه خود و نانخورهايش را كفايت كند و داشتن شغل و هنر كه بعد از بازگشت از سفر بتواند امورات خود را بگذراند.» 8 ـ نظر ابن حمزه طوسي (م580) در الوسيله چنين آمده:
«فالمطلق حجة الاسلام وعمرته ويجبان في العمر مرّة باجتماع تسعة شروط ... ووجود الزاد والراحلة وتخلية السّرب فمن الموانع وامكان السير و الرجوعالي الكفاية من مال أو الصنعة أو الحرفة.»16 «حج مطلق همان حَجة الاسلام و عمره آن است. اين دو در طول عمر يك مرتبه بر هر انساني واجب ميشود البته با دارا بودن هفت شرط: ... و داشتن زاد و راحله و خالي بودن راه از موانع و امكان رفتن و داشتن مال يا حرفه و شغلي كه پس از بازگشت بتواند زندگي را ادامه دهد.» 9 ـ ابن ادريس (558-598) در سرائر گفته است:
«وشرائط وجوبهما ثمانية ... ووجود الزاد والراحلة والرجوع الي كفاية امّا من المال أو الصناعة أو الحرفة.»17 «شرط وجوب حج و عمره هشت تا است: ... و داشتن زاد و راحله و مال و يا صنعت و شغلي كه بعد از بازگشت به زندگي ادامه دهد.» 10 ـ محقق حلّي (602-676) در شرايع الاسلام چنين گفته:
«وشرائط وجوبها خمسةٌ; الثالث الزاد والراحلة وهمان يعتبران في من يفتقر الي قطع المسافة ... والمراد بالزاد قدر الكفاية من القوت والمشروب ذهاباً وعوداً.»18 «شرايط وجوب حج پنج تا است: ... سوّم زاد و راحله، و آن دو، شرط ميباشند در مورد كسي كه نياز به پيمودن راه دارد و مقصود از داشتن زاد و راحله، تأمين خوردني ها و آشاميدنيها در رفت و برگشت است.» 11 ـ صاحب الجامع للشرائع (601-689) آورده است:
«فالمطلق حجة الاسلام وعمرته ووجوبهما علي الفور وفي العمر مرّة واحدة علي كلّ انسان حرّ بالغ كامل العقل صحيح واجد للزاد والراحلة والنفقة لذهابه ورجوعه ... راجع الي كفاية من مال أو صنعة أو حرفة.»19 «حج مطلق عبارت است از حجة الاسلام و عمره آن و وجوب آن دو فوري است و در تمام عمر يكبار واجب است بر هر انسان آزاد بالغ عاقل سالم و داراي زاد و راحله و توشه رفت و برگشت و داشتن مال و يا هنر و يا شغلي كه در برگشت زندگي او را تأمين كند.» 12 ـ علامه حلي (647-726) در قواعد الاحكام نگاشته:
«البحث الثالث الاستطاعة والمراد بها الزاد والراحلة ...»20 «بحث سوم در استطاعت و مقصود از آن داشتن زاد و راحله است.» 13 ـ نظر شهيد اول (734-786) در اللمعة الدمشقيه چنين آمده:
«وشرط وجوبه البلوغ والعقل والحرّية والزاد والراحلة.»21 «شرط وجوب حج عبارت است از بلوغ و عقل و آزادي و داشتن زاد و راحله.» آنچه از مجموع اين تعريف ها به دست ميآيد، عبارت است از:
1 ـ تمامي فقها افزون بر عقل، آزادي، بلوغ و باز بودن راه، داشتن آذوقه و هزينه رفت و برگشت سفر را به نحوي شرط كردهاند.
2 ـ برخي از فقيهان، علاوه بر زاد و راحله، «رجوع به كفايت» را نيز شرط كردهاند.
3 ـ آنچه در اختلاف فتوا، نقش اساسي دارد عبارت از اين مطلب است كه «آيا استطاعت شرط عقلي است يا شرط عرفي؟ و اين مطلب در كلمات فقها مورد بي توجهي قرار گرفته است كه درصدد برآمدهايم در اين مقاله به آن بپردازيم.
4 ـ گروهي از فقها، آذوقه و هزينه رفت و برگشت را در صورتي شرط قرار دادهاند كه به آن نياز باشد و برخي ديگر، نياز را قيد نكردهاند و معتقدند نياز باشد يا نباشد، زاد و راحله شرط استطاعت است.
اين مطلب نيز اهميت بسيار دارد، گر چه در كلمات فقهاي پيشين اشارهاي بدان شده است و ما ميكوشيم در اين نوشته با تفصيل بيشتري، به نقد و بررسي آن بپردازيم.