مقدمه
طى ساليان متمادى تدريس و تحقيق در تاريخ اسلام و تشيع به ضرورت تحقيق درباره قبايل يمنى و تشيع پى برده بر خود لازم دانستم در اين باب تحقيق كرده و آن را چاپ نمايم. براساس تحقيقات انجام شده در ايران و كشورهاى ديگر رساله اى تحت اين عنوان نگاشته نشده است. البته تحقيقات تك نگارى مستقل مثل قبيله خزاعه فى الجاهلية والاسلام نوشته عبدالقادر فياض حرفوش و يا در دائرةالمعارف هاتحقيقاتى از قبايل عرب يمنى و نقش آنان در اسلام به چشم مى خورد و يا موضوع تشيع به طور كلى در دوره امويان مورد پژوهش محققان واقع شده است. بدين سان جاى اين موضوع در مطالعات اسلامى در كشورهاى مختلف و در ايران به واسطه وجود احساس ايرانى گرى در برابر تازيان و كمى منابع و عدم شناخت كافى از قبايل عرب در مراكز تحقيقاتى و عدم توجه كافى و در حد انتظار نسبت به موضوعات شيعه شناسى، خالى است. از اين رو بر خود لازم دانستم براى جبران اين كمبود و پيوند بيشتر تحقيقات تاريخ اسلام در ايران با دنياى اسلام به اين موضوع بپردازم.محدوده كلى اين كتاب از زمينه هاى موضوع آغاز مى گردد و فصل اول تحت عنوان «يمن در گستره تاريخ پيش از اسلام» به روشن كردن جايگاه قبايل يمنى در حكومت هاى پيش از اسلام و عظمت باستانى يمن اختصاص دارد. فصل دوم به بررسى و شناسايى «قبايل يمنى»، انساب، موقعيت يابى، روابط آنان با يكديگر و اسلام در بين قبايل يمنى اختصاص دارد. فصل سوم تحت عنوان «شكل گيرى تشيع و نقش ياران يمنى رسول خدا(ص) در آن»، تلقى خود را از شيعه بيان كرده به زمينه ها و عوامل شكل گيرى آن و هوادارى و حمايت يمنى ها از خاندان رسول الله(ص) در مناطق مختلف و تأثير آنان در شكل گيرى آغازين تشيع مى پردازيم. فصل چهارم به نام «نقش قبايل يمنى در ارتداد و فتوح اسلامى» مى باشد. در اين جا ما ناگزيريم به دليل بازتاب ردّه و فتوح در نوع نگرش و تفكر اسلامى اعراب و مسلمانان، تأثير يمنى ها را در اين دو حادثه مهم بررسى كنيم. مهاجرت قبايل يمنى به عراق و شام و شكل گيرى تدريجى دو جبهه شام و عراق در برابر يكديگر و حضور يمنى ها در كوفه پايگاه تشيع و نقش آنان در حوادث اين شهر از مباحث مطروحه در اين فصل مى باشد. فصل پنجم به نام «نقش قبايل يمنى در قيام بر ضد عثمان» نامگذارى شده است و به بررسى اثرگذارى يمنى ها در حركت هاى مخالف عثمان و حمايت هاى آنان از على(ع) مى پردازد. فصل ششم تحت عنوان «يمنى ها در روزگار خلافت اميرمؤمنان على(ع) و شكوفايى تشيع»، مى باشد. روزگار خلافت على(ع) ميدان بروز و ظهور تشيع است و بدين روى نوع همكارى، حمايت و مخالفت يمنى ها در جنگ ها و تشكيلات ادارى وى به خوبى نگرش و گروش آنان را نسبت به تشيع بر ما معلوم مى دارد. فصل هفتم به نام «يمنى ها و تشيع در سال هاى 41-67 هجرى» ناميده شده است. در اين فصل به بررسى تأثير يمنى ها در خلافت حسن بن على(ع)، مبارزات يمنى هاى شيعه با معاويه، نقش آنان در قيام هاى مسلم بن عقيل در كوفه، قيام امام حسين(ع)، توابين و مختار و بازتاب آن مى پردازد.در اين كتاب گردآورى اطلاعات و داده هاى تاريخى براساس روش كتابخانه اى مبتنى بر منابع و اسناد درجه اول كه برخى از آن ها در نقد منابع آمده اند، انجام گرفت. ترديدى نيست كه مطالعه انتقادى منابع و مآخذ اصلى تاريخى و جغرافيايى در درجه اول اهميت قرار دارد و كوشش شد آب از سرچشمه برداشته شود تا خار و خاشاك در آن راه نيابد. براى تحليل و تفسير داده هاى تاريخى از روش قياسى مربوط به كليات حوادث و روش استقرايى مربوط به جزئيات حوادث مبتنى بر منابع درجه اول، استفاده شد. همچنين نقشه هايى از موقعيت يابى قبايل براساس داده هاى منابع، كشيده شده و در چندين جا نمودار مقايسه اى براى تبيين بهتر نتايج، آمده است. بديهى است بررسى و تحليل هاى به دست آمده از منابع دست اول با تحقيقات جديد پيرامون موضوع مقايسه گرديده شد تا بتوان تصوير روشن و مستندى بدون پيش داورى در باره نتايج حاصل ارائه كرد.سؤالات اساسى اين پژوهش عبارتند از:1- قبايل يمنى چگونه به اسلام روآوردند و تفاوت گروش و نگرش آنان به اسلام چه بوده است؟2- گرايش يمنى ها به تشيع از چه زمانى آغاز و تحت تأثير چه عواملى بوده است؟3- آيا تشيع يمنى ها تحت تأثير نظام حكومت هاى باستانى عربستان جنوبى بوده است؟فرضييه هاى اصلى اين پژوهش عبارت است از:1- عوامل اعتقادى و قبيله اى در گرايش يمنى ها به تشيع مؤثر بوده است.2- تشيع يمنى ها تحت تأثير نظام حكومت هاى باستانى يمنى نبوده است.در مسير اين تحقيق پاره اى از مشكلات وجود داشت كه با سپاس خداوند و تحقيق بيشتر حل شد؛ ولى زمان تحقيق را طولانى تر كرد. از جمله اين كه منابع دست اول به حد كافى پيرامون موضوع در كتابخانه ها وجود نداشت. كه با پى گيرى از خارج از كشور دست يابى به برخى از آن ها ممكن شد كه از جمله آن ها كتاب صفة جزيرةالعرب و الاكليل هَمْدانى بود.3- بر اهل تحقيق روشن است كه براى دست يابى به ضبط صحيح نام ها و جاى ها، بايد ساعت ها منابع بررسى مى شد تا ضبط درست يك كلمه به دست مى آمد. براى نمونه هلال بن نافع بَجَليّ گاهى مرادى ثبت شده است يا حُصَيْن بن نُميْر سَكونى كِنْدى گاهى تَميمى و هَمْدانى آمده است.
4- اسامى اشخاص عموماً در برخى از منابع بدون پسوند نام قبيله آنان آمده است در اين صورت براى دست يابى به نام قبيله آن ها بايد به منابع انساب مراجعه مى شد كه در اين كتب همه اشخاص نيامده بود. ناگزير به كتاب هاى شرح حال مراجعه گرديد.
5- برخى شاخه هاى قبايل هم در قبايل يمنى و هم در قبايل نزارى به طور مشترك وجود داشتند و انتخاب بسيار سخت بود و بررسى عميق و اطلاعات گسترده از قبايل نزارى و مكان يابى آنان نياز داشت تا انتخاب شايسته صورت گيرد. براى نمونه شاخه عَبْس در سه قبيله يمنى، مُراد، اَزد و لخم و قبيله مُضرى غَطَفان يا شاخه جُشَم در بيست قبيله يمنى و نزارى وجود دارد. 5- در منابع تصحيفات بسيار زيادى از سوى نويسندگان و نُسّاخ اتفاق افتاده است كه با صرف وقت بسيار و بررسى در منابع و مقابله منابع تاريخى و انسابى ضبط صحيح به دست مى آمد براى مثال نام عمروبن عُمَيْس هُذلى در برخى جاها عيس يا عبيس ذُهلى آمده بود.به هر حال با اعتراف به كمى ها و كاستى هاى اين تحقيق و بضاعت مزجات اين بنده كتاب حاضر آماده گرديد. از راهنمايى استادان فرزانه آقايان دكتر سيد جعفر شهيدى و دكتر هادى عالم زاده و دكتر صادق آئينه وند تشكر و قدر دانى مى نمايد.از محققان و پژوهشگران انتظار مى رود نادرستى هايى را كه به نظرشان مى رسد تذكر دهند تا با ديده منت بدان نگريسته و در جاى خود بدان عمل شود.در پايان مراتب سپاس خود را از دست اندر كاران چاپ و نشر كتاب در دفتر تبليغات اسلامى قم كه مراحل چاپ اين كتاب را فراهم كردند اعلام مى دارد . اميد است كه اين اثر پرتوى بر گوشه ها و زواياى تاريخ تشيّع و نقش سياسى نظامى و فرهنگى قبايل يمنى در اسلام و تشيّع در دوره مورد بحث باشد.