مراعات جو اجتماعى - مکتب و مصلحت (6) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مکتب و مصلحت (6) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مراعات جو اجتماعى

با آن كه عده اى از دوستان و دشمنان امام , كوشيده اند كه سياست علوى را, سياست صلابت بى انعطاف نشان دهند,اما موارد متعددى نادرستى اين تلقى را, نشان دهند,اما موارد متعددى نادرستى اين تلقى را, نشان مى دهد واز آن جمله , نمونه هايى كه دراين فصل اشاره مى شوند, دليلى مناسب براى تركيب صلابت وانعطاف در سياست علوى است :

1. مدح خلفا:

نارضايتى امام از خلفاى سه گانه , چندان مخفى نيست , اما شرايط اجتماعى ,ايجاب مى كرد كه گاه امام به ستايش آنان , بپردازند.از آن جمله , به مورد ذيل اكتفا مى شود:

ثم ان المسلمين من بعده استخلفوااميرين منهم صالحين احييا السيره و لم يعدوالسنه. [13]

مسلمانان بعداز پيامبر, دوامير صالح را به خلافت برگزيدند كه سيره نبوى رااحياء كردند واز سنت رسول[ ص] تجاوز و تعدى نكردند.

2.نماز تراويح :

مذهب اهل البيت , نماز نافله را به جماعت روا نمى شمرد. در دوره خلافت خليفه دوم , رسم شد كه نمازهاى نافله را در ماه رمضان به جماعت برگزار كنند. در عهدامام على(ع) حضرت تلاش كردند كه آن رسم را, براندازنداما چون زمينه آشوب پيش آمد, حضرت امير[ ع] ازاصرار دست كشيدند.امام صادق(ع) نقل كرده اند كه : چون حضرت امير[ ع] به كوفه آمدند, به امام حسين(ع) دستور دادند كه مردم را از نماز جماعت در نوافل , منع كنند. پس ازابلاغ امام حسن(ع) , مردم در مسجد كوفه , فرياد كشيدند: واعمراه واعمراه ! و حضرت امير[ ع] چون چنين ديداجازه داد كه نماز نافله را به جماعت برگزار كنند [14] .

3. نصب قاضى ناخواسته :

امام در نصب شريخ قاضى , چندان تمايل قلبى نداشت .از آنجا كه او قاضى منصوب خليفه دوم بود, عزل او به راحتى ممكن نبود.از متن فرمان امام به شريح قاضى , عدم اطمينان و نارضايتى حضرت , آشكاراست .

[عن شريح قال بعث الى على(ع) ان اقضى بما كنت تقضى حتى يجتمع امر الناس]. [15]

شريح گفت :امام به سوى من فرستاد وابلاغ فرمود كه مطابق آنچه قضاوت مى كنى , قضاوت كن تا زمانى كه آشوبهااز بين برود و وحدت (سياسى واجتماعى ) حاصل شود.

امام در متن ابلاغ قضاوت , نشان دادند كه شرائط آشوب زده جامعه , وجود قاضى مثل شريح راايجاب مى كند والا در شرائط عادى ,او, و روش قضاوتش مطلوب حضرت(ع) نيست .

4.نصب واليان ناخواسته :

امام درانتصاب برخى از واليان , مطابق تمايل درونى عمل نكردند و شرائط بيرونى , تحميلاتى را برخواست امام ,ايجاد مى كرد.از آن جمله پس از قتل عثمان و عزل كارگزاران او,امام مجددا,ابو موسى اشعرى را به امارت كوفه نصب كرد.امام از شرائط اين انتصاب , چنين ياد كرده اند:

قسم به خدااو در نزد من امين نبود,اما آنان كه من را به خلافت گماردند بر حكومت و ولايت او بواسطه مودتها, پافشارى داشتند. من قصد عزل او را داشتم ,اما مالك اشتراز من خواست كه او را در آن منصب , ابقا كنم واين كار را, بااكراه و عدم تمايل انجام دادم [16] .

5.برخوردانعطاف آميز با خوارج :

امام در مقابل اصرار موكد خوارج بر توبه امام از تحكيم , به كلامى مجمل رو آورد كه آنان , آن را توبه انگاشتند. امام فرمودند:

استغفرالله من كل ذنب .

از هر گناهى استغفار مى جويم .

اين كلام , ساده دلان خوارج را راضى كرد و آن را توبه حضرت از پذيرش حكميت , تصور كردنداما فتنه انگيزانى چون اشعث , كوشيدند كه اين جو را بهم بريزند وازاين روى ازامام , تصريح به توبه از گناه حكميت را طلب كردند و امام (ع) نپذيرفتند [17] و فتنه خوارج , شعله ور شد.

اين مورد, نشانه اى از تركيب سياست انعطاف و صلابت است . در مقاله آينده سر اسرارامام را در نپذيرفتن پيشنهاد توبه صريح , مورد بحث و بررسى قرار خواهيم اد,اما آنچه از متن فوق , دراين بحث مورد نظر و استشهاداست , بيان اين واقعيت است كه امام براى رفع غائله و آشوبهاى موجود و محتمل , به سخن دو پهلو و توريه آميز رو آوردند. كلامى كه درابتدا, تصور مى شد. منظور خوارج را برآورده كرده است .

/ 17