نظام قضائى - مکتب و مصلحت (6) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مکتب و مصلحت (6) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نظام قضائى

در حوزه مسائل قضائى ,ازامام على(ع) نكات مهمى را مى بينيم كه جز مصالح عصرى , توجيه گر آن نيستند واز آن جمله , به موارد ذيل اشاره مى شود:

1.اختيارات قاضى :

امام در مواردى , دائره قضاوت قاضيان منصوب خود را, محدود كرده بودند.از آن جمله به[ شريح قاضى] فرمودند:

[ اياك ان تنفذ حكما فى قصاص اوحد من حدودالله او حق من حقوق المسلمين حتى تعرض على]. [27]

مباد در قصاص يا حدالهى و ياحق مسلمانان , حكمى را صار واجرا كنى مگر آن كه آن را بر من عرضه نمايى .

اين سخت گيرى وايجاد نهاد كنترل , بواسطه آن بود كه امام ,اعتماد لازم را به شريح قاضى , نداشتند واز طرفى , همانگونه كه سابقااشاره شد عزل او: براى امام غير ميسور بود:

مورد ديگر, در نامه امام به رفاعه بن شداد (قاضى اهواز) مى خوانيم :

[مباد در مساله طلاق سخن گويى . خود رااز آن معاف دار مادامى كه راهى به آن است واگر گريزى نبود, آن مساله را به من موكول كن تا بر روش درست , بنيان نهم زيرا درازدواج و طلاق بدعتهاى بسيار رخ داده است] [28].

اين كه امام قاضى محبوب و مورداعتماد خود را,از قضاوت در مساله طلاق باز داشتند, در نتيجه شرايط دشوار آن روزگار بود كه تغيير روشهاى بدعت آميز حتى براى قاضى منصوب امام , غيرممكن بود. در نتيجه اين شرايط,امام , روشى محافظه كارانه را به او توصيه نمودند تا حيثيت او مخدوش نگردد .

2. مكان قضاوت :

امام در مكالمه با شريح قاضى , به او توصيه كردند كه مسجد را به عنوان مكان قضاوت برگزيند. [29]اين توصيه , متناسب با شرايط آن روزگار بود كه سيستم دادرسى , غيرپيچيده بود و مراجعان آن , در سطح گسترده اى نبودند و بااهداف اوليه مسجد ناسازگارى نداشت .

3.اخذاقرار:

در عهد خلافت علوى , جرم هايى انجام يافت كه يافتن شهود, چندان آسان نبود و واگذارى متهم به عذر عدم شاهد, موجب آن مى شد كه دهها مجرم , رها شوند و حقوق عده اى پايمال گرددازاين روى , امام دستور دادند كه جائزاست در متهم به قتل دراخذاقرار تلاش شود و بالطائف الحيل , حقيقت ازاو به دست آيد. [30]امام(ع) , خود, بارها, .از روشهاى مختلف استفاده كردند تا متهم , ناگزير به اعتراف گرديد [31]

4. شهادت اطفال و زنان :

گواهى كودكان غيرمعتبر دانسته است اما امام در مواردى شهادت و گواهى كودكان را مجاز شمردند.از آن جمله فرموده بودند:

گواهى كودكان در ميان خودشان رواست مادامى كه متفرق نشوند و يا به خانواده هايشان باز نگردند [32] .

همچنين امام(ع) درباره كودكى كه كودك ديگرى را به چاه افكند واز بين برده بود و در آن زمينه , جز زنى كسى ديگر, شاهد نبود به حكم شهادت آن زن قضاوت نمودند [33] . اين موارد را, بعضا, به علم امام و با قاضى بازگردانده اند و قضاوت را بر مبناى آن , تصحيح كرده انداما در حد يك احتمال , آيا امكان آن نيست كه در شرائط بسته بودند راههاى شهادت شرعى (آنچه در شريعت به عنوان اولين راهها معرفى شده اند) كانالهاى معمول و عقلايى ديگر, زمينه قضاوت قاضى قرار گيرند؟ دراين صورت , مى توان دهها كانال جديد كه هم اكنون در دادرسى هاى جهانى , قابل استفاده اند, به عنوان ملاك هاى قضاوت قرار گيرند (مثلا آثارانگشت متهم , نوشته هاى (...متهم و .

5.اختيارات حاكم :

امام(ع) در محدوده قضاوت , براى حاكم اسلامى اين اختيارات را مطرح كرده اند كه تا آن زمان كه واقعه در پيشگاه وى , طرح نشده است , به عفو واغماض در مجازات بپردازد [34] .

همچنين نصب و عزل قضات دراختيار حاكم اسلامى بود.امام (و يا وايان منصوب او) عهده داراين مسووليت بودند.امام(ع) در مكالمه اى با شريح قاضى - بواسطه آن كه در حاكم واقعه اى خشم امام را برانگيخته بود فرمودند:

[والله لانفينك الى بانقيا شهرين تقضى بين اليهود]. [35]

سوگند به خدا تو را به[ بانقيا] براى دو ماه تبعيد مى كنم تا بين يهوديان حكم و دادرسى نمايى .

/ 17