3. دانش منطق - پیش نیازهای اجتهاد از نگاه امام خمینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیش نیازهای اجتهاد از نگاه امام خمینی - نسخه متنی

احمد مبلغی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


3. دانش منطق

آيا يادگيرى منطق شرط اجتهاد است؟ دو قول به چشم مى خورد:

قـول نـخـست: دانستن منطق شرط نيست.

شمارى از عالمان شيعه و سنى اين قـول را بـرگـزيـده انـد, مـى تـوان از شـيعه, اخباريان28 و برخى از اصـولـيـان هـمچون آقاى خويى29 را نام برد و از اهل سنت: ابن صلاح30, نووى31 و ابن تيميه32 را.

اين گروه, دو دليل براى سخن خود اقامه كرده است:

الف. آشنايى به منطق و فراگيرى واژه ها و قالبهاى آن ضرورى نيست, چه آن كـه قـاعده هاى آن را انديشه و استدلال, خود به خود رعايت مى كند. آقاى خوئى مى نويسد:

(لاتـوقـف لـلاجتهاد عليه اصلا; لان المهم فى المنطق انما هو بيان ما له دخـالـه فـى الاسـتـنتاج من الاقيسه والاشكال كاعتبار كليه الكبرى وكون الـصغرى موجبه فى الشكل الاول مع ان الشروط التى لها دخل فى الاستنتاج مـمـا يـعـرفه كل عاقل حتى الصبيان, لانك اذا عرضت على اى عاقل قولك: هـذا حـيوان وبعض الحيوان موذ لم يتردد فى انه لاينتج ان هذا الحيوان مـوذ وعـلى الجمله المنطق انما يحتوى على مجرد اصطلاحات علميه لاتمسها حاجه المجتهد بوجه.)33

اجـتـهاد به هيچ روى, وابستگى به منطق ندارد; زيرا مهم در منطق بيان امـورى اسـت كـه در نتيجه گيرى دخالت دارند, همچون قياسها و شكلها و احـكـام مطرح درباره آنها, مثل اين حكم كه بايد در شكل اول كبرى كلى و صـغـرى مـوجبه باشد و پيداست كه هر عاقل, بلكه حتى كودكان شرطها و احـكامى از اين دست را مى دانند; زيرا در مثل اگر اين سخن را كه اين حـيـوان اسـت و برخى از حيوانات اذيت كننده, به يك عاقل عرضه كنى آن را بـدون تـرديـد در بردارنده اين نتيجه نمى داند كه اين حيوان اذيت كننده است.

چـكـيده سخن اين كه:

منطق تنها اصطلاحاتى علمى را در بر گرفته است كه مجتهد را به هيچ روى, نيازى به آنها نيست.

ابن تيميه به دليلى همانند اين تمسك مى جويد:

(زيـرك را بـه مـنـطـق نـيـازى نـيست و كم هوش را قواعد آن سودى نمى بخشد.)34

ب: اسـتـنـبـاطـ در عهدهاى نخستين اسلام, بدون تكيه بر منطق انجام مى گـرفـتـه است. كسانى از ميان عالمان شيعه و نيز كسانى از عالمان سنى به اين دليل تمسك جسته اند.

آقاى خوئى مى نويسد:

(والـذى يـوتـفـك على هذا ملاحظه احوال الرواه واصحاب الأمه(ع) عليهم افـضل الصلاه لانهم كانوا يستنبطون الاحكام الشرعيه من الكتاب والسنه من غير ان يتعلموا علم المنطق و يطلعوا على مصطلحاته الحديثه.)35

در نـگريستن به حال راويان و اصحاب امامان(ع), تو را بر ضرورى نبودن مـنـطـق آگـاه مـى سازد; چه آن كه آنان احكام شرعى را از كتاب و سنت اسـتـنـبـاطـ مـى كـردند, با آن كه علم منطق را فرا گرفته و نسبت به اصطلاحات جديد آن اطلاعى نداشتند.

شمارى ا ز سنيان نيز, بسان اين سخن را گفته اند.

(صحابه, تابعين و امامان مذاهب به منطق آشنايى نداشتند و بهتر از هر كس استنباط مى كردند.)36

قول دوم: دانستن منطق شرط اجتهاد است.

بسيارى از عالمان شيعه, مانند عـلامـه37,شـهـيـد ثـانى38, فاضل هندى39,فاضل تونى40,وحيد بهبهانى41, مـشكينى42 (صاحب حاشيه بر كفايه) و امام خمينى43 اين قول را پذيرفته اند.

/ 20