شمارى از فقيهان, گاه مطلبى را از آيه يا روايت بر پـايـه پيوستگيهاى حكم و موضوع به دست مى آورند. بى گمان استفاده از اين عنصر به صورت ژرف و گسترده به بحثهاى فنى و نظرى نيازمند است كه جـاى آن در اصـول خالى است. مناسبات شناسى موضوع و حكم قرآن به دقتى بيش تر نيازمند است, بايد اين بحث را قاعده مند كرد و از قاعده ها و ترازهاى آن براى بهره بردنهاى ژرف تر از قرآن استفاده كرد.
ـ سـيـاق شـناسى:
كلام را گاه روند و سياق خاص مى بخشند, تا افزون بر مـطـلـب اصـلـى مخاطب را از نكته يا نكته هاى ديگر بى بهره نگذارند. الـبـته سياق كلام, گاه بدون آن كه مطلب جديدى ارأه دهد, تنها مقصود اصلى گوينده را باز مى تاباند.سخنوران حكيم, توان جاى دادن معانى را در سياق, بهتر و بيش تر دارند و حـسـاب شـده تـر, سـيـاق سـازى مى كنند. خداوند كه آفريننده سخن و سـخنوران است, استوارترين و حساب شده ترين سخنها را ارأه داده است. سياقهاى آيات قرآنى, پر رمزورازترين سياقهاى كلامى است.بـراى درنـگ در آيـات, نـبـايد از انديشيدن در سياق آيات غافل ماند. چـشـمـهـاى تيز بين استنباط را بايد به سراغ سياقهاى قرآنى فرستاد و نكته هاى حكم ساز را از اين سياقها نماياند.بـايد پذيرفت به دليل قاعده مند نبودن اين موضوع, از بسيارى از نكته هـاى گـنـجـانده شده در متون قرآنى, دور مانده ايم, هرچند كه گاه در بحثهاى قرآنى از وحدت سياق سخن به ميان رفته است.5. ناسخ شناسى قرآن:اين شرط را نيز عالمان هر دو گروه, شيعه و سنى, يادآور شده اند.156. شـان نـزول شناسى:دو كار را به عنوان شان نزول شناسى بايد انجام داد: