1 ـ آيات قرآن - جایگاه مصلحت در اندیشه امام خمینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جایگاه مصلحت در اندیشه امام خمینی - نسخه متنی

جواد فخار طوسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به هر روي طرفداران نظريؤ مصلحت‏انديشانؤ سدّ ذرايع، به منظور اثبات مدعاي خود دليلي بدين شرح ذكر كرده‏اند:35

1 ـ آيات قرآن

الف: "وَ لا تسبّوا الذينَ يدْعوُنَ مِن دونِ اللّه، فيسبّوا اللّه عدواً بغَير علمٍ، كذلك زيّنا لكلّ اُمّةٍ عَمَلَهُم، ثمّ الي ربّهم مَرْجِعُهُم فيُنَبِئُهُم بِماكانوُا يعمَلوُنَ" *

در اين آيه از دشنام دادن به مشركين به علّت اين كه موجب مقابله به مثل ايشان و دشنام به ذات مقدس الهي مي‏گردد نهي شده است، بنابراين يك عمل(سبّ مشركين) به خاطر آن كه ذريعه و وسيلؤ گناه(سب خدا) مي‏باشد حرام گرديده است.

ب: "... وَ لايُضْرِبْنَ بِارجُلهِنّ لِيعْلَمَ ما يُخفينَ من زينتهِنّ..." **

در اين آيه نيز از كوبيدن پاي بر زمين كه موجب آشكار شدن زينت‏هاي مخفي زنان و در نتيجه تحريك مردان نسبت به ايشان مي‏شود نهي شده است؛ يعني باز هم عملي(كوبيدن پاي بر زمين) به خاطر آن كه وسيلؤ تحقق گناهي به شمار مي‏رود، محكوم به حرمت گرديده است.

نويسنده دانشمند كتاب اصول العامة للفقه المقارن در پاسخ اين آيات مي‏گويد: "در اين روايات و نظائرشان تصريح شده است كه تحريم عمل، به خاطر وسيله بودن براي معاصي است نه به خاطر مفسده ذاتي اعمال، و اگر شك كنيم كه حرمت عمل، نفسي است يا غيري، مقتضاي اطلاق نفسي بودن است، زيرا غيريّت، نيازمند بيان زائد مي‏باشد و با عدم بيان زائد، اخذ به اطلاق مي‏شود".36

به عقيده ما اين پاسخ مورد مناقشه مي‏باشد. زيرا به حسب ظاهر حرمت سبّ آلهؤ مشركين و زدن پاي بر زمين معلّل گرديده و گفته شده است: "فيسبّوا اللّه بغير علم...(يا) ليعلم ما يخفين من زينتهن..." و اين تعليل اناطؤ حكم به علت را مي‏رساند، در نتيجه، حرمت اين اعمال، غيري خواهد بود.

بنابراين بهتر آن است كه در پاسخ اين آيات بگوييم: دشنام به آلهه مشركين و زدن پاي بر زمين، با علم به حصول معصيت از غير، مصداق اهانت بر امم بوده و از اين باب محكوم به حرمت مي‏باشد. بنابراين ربطي به سدّ ذرايع كه به طور عام و بدون قيد، حكمِ نتيجه را براي وسيلؤ آن نيز ثابت مي‏داند، نخواهد داشت.

مرحوم طبري در مجمع البيان در ذيل همين آيه 108 انعام مي‏نويسد:

"و في هذا دلالة علي انّه لاينبغي لاحد ان يفعل او يقول ما يودّي الي معصية غيره"37

گذشته از آن ممكن است برخي از نتايج در نظر شارع از چنان اهميتي برخوردار باشد كه حتي وسايلي كه امكان ايصال به آن نتايج را دارا هستند نيز مورد توجه قرار گيرند، بنابراين هيچ بُعدي ندارد، اگر شارع مقدس به منظور جلوگيري از رميدن مشركين و روي‏گرداني از دين حق، چنين برخوردهايي را ممنوع ساخته باشد اين پاسخ در رابطه با حفظ عفت و سلامت اجتماع نيز صادق است و مي‏تواند ممنوعيت هر اقدام تحريك‏آميز از جمله كوبيدن پاي بر زمين را توجيه نمايد.

نتيجه آن كه: نمي‏توان از اين آيات، قاعدؤ كلي در رابطه با سد ذرايع استنتاج نمود.

از طرف ديگر نيز اين آيات اخص از مدّعا است، زيرا چنان كه مشهود مي‏باشد، تنها وسايل وصول به حرام را در بر مي‏گيرد.

2ـ روايات

روايات متعددي نقل شده است كه براساس آن ها، عملي تنها به خاطر نتيجه‏اي كه در پي داشته محكوم به حكمي گرديده است. خودداري پيامبر اكرم(ص) از كشتن منافقين به خاطر آن كه متهم به قتل اصحاب خويش نگردد،38 نهي ايشان از گرفتن هديؤ شخصي بدهكار توسط طلبكار تا منجر به ربا نشود، نهي از قطع دست سارقين در جنگ تا به مشركين نپيوندند،39 و نهي از احتكار توسط پيامبر اكرم(ص) را مي‏توان از اين ميان ذكر نمود.

به عقيده ما استدلال به اين روايات نيز ناصحيح است، زيرا گذشته از مناقشات سندي فراوان كه مي‏توان دربارؤ اين روايات مطرح نمود، انطباق اين اخبار بر مسئلؤ سد ذرايع مورد ترديد جدّي است، چراكه تمام مواردي كه در اين روايات ذكر گرديده احكام اداري و حكومتي محسوب مي‏شود كه نتيجه تطبيق احكام اوليه يا ثانويه مي‏باشند، چنان‏كه در جاي خود به تفصيل اشاره خواهد شد، و بنابراين نمي‏توان از اين اوامر و فرامين، حجيت سد ذرايع در عرض ادلؤ ديگر را نتيجه گرفت.

/ 24