يك قسم اختلالات روانى و بى نظمى هاى فكرى در ايام نوجوانى بروز مى كند كه عمومى و همگانى است و كم و بيش تمام جوانان نوخاسته گرفتار آن هستند و آن جنون خودنمايى و تخيلات افسانه اى است . در اين دوران ، عموم نوجوانان اسير تصورات واهى خود مى گردند. از واقعيت هاى زندگى غافل مى شوند و مانند مجانين به پناه اوهام و تخيلات مى روند و همواره در خواب و خيال سير مى كنند و زندگى را از پشت عينك افكار بيهوده و غيرواقعى خود مى بينند. از عقل و منطق گريزان اند و عاشق اوهام و افسانه هاى ناشدنى هستند.جنون خودنمايى در تمام گفتار و رفتارشان آشكار است .(جوانان به عقل چندان ارادتى ندارند. قضاوت هاى عقلى را بسيار حقير مى شمارند و آن را لايق پير مردان مى دانند. آنان مثل امرسون فكر مى كنند كه مى خواست ارابه خود را به يكى از ستارگان ببندد.)(157)
استدلالات به ظاهر منطقى
(جنون خودنمايى ، مانند جوش هاى صورت ، جزء امراض جوانى محسوب مى شوند. افراط و سوء استفاده از استدلالات به ظاهر منطقى و به خصوص جدل ها و قياسات ايشان ، زشتى مخصوصى به افكار جوانان مى بخشد.)(158)تصورات واهى و غير عقلانى جنون تظاهر و خودنمايى ، به طورى در جوانان اثر مى گذارد و آنان را تحت تاءثير قرار مى دهد كه گاهى مرتكب جرم و جنايت مى شوند. به كارهاى وحشتناك و خشن و به اعمال جنون آميز و خطرناك دست مى زنند.ماهنامه فرانسه مى نويسد: دسته هاى مختلف اجتماعى جوانان ، تابع اصول و انضباط محكم و خشنى هستند و اغلب ، غرايب اخلاقى عجيبى بر آن ها حكومت مى كند.