رفته رفته ، آن عده از زندانيان كه به شدائد محبس خو مى گرفتند و قواعد و اعمال پليس مخفى به نظرشان عادى و طبيعى مى آمد، به زندانبانى و آزار ديگران گماشته مى شدند و چنان قساوت و بيدادى از خود نشان مى دادند كه موجب رضايت و خرسندى مير غضبان روان شناس مى گرديد.(946)چه بسا دختران و پسران جوان كه در خانواده هاى اصيل و شريف تربيت شده و با فضايل اخلاقى و ملكات انسانى پرورش يافته بودند، بر اثر وسوسه هاى خائنانه افراد فاسد و بى ايمان ، از مسير صحيح خود منحرف گشتند. به هروئين و مشروب معتاد گرديدند. رفته رفته سرمايه شرافت و عزت نفس را از كف دادند و سرانجام به دزدى و بى عفتى و به ناپاكى و گناه آلوده شدند و در منجلاب فساد و تباهى سقوط كردند.