واستان از دست ديوانه سلاح چون سلاحش هست و عقلش نى ببند بد گهر را علم و فن آموختن تيغ دادن در كف زنگى مست علم و مال و منصب و جاه و قران فتنه آرد در كف بد گوهران تا ز تو راضى شود عل و صلاح دست را ورنه صد آرد گزند دادن تيغ است دست راهزن به كه آيد علم ناكس را به دست فتنه آرد در كف بد گوهران فتنه آرد در كف بد گوهران