جوان از نظر عقل و احساسات نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
اول . جوان از ابتداى بروز تمايل جنسى و آشكار شدن خواهش هاى غريزى ، تمنيات شهوى خويش را با نيروى ايمان و عقل و وجدان مها كند. چه اگر از اول ، شهوات محدود نشوند و غرايز خود سر و لجام گسيخته بار آيند، صاحب خود را اسير و فرمان بردار خويش مى سازند و در تمام دوران حيات بروى حكومت مى كنند.(قال على (عليه السلام ): غالب الشهوه قبل قوه ضراوتها فانها ان قويت ملكتك و استقادتك و لم تقدر على مقاومتها(899))على (عليه السلام ) فرموده : است بر شهرت خويش مسلط شو پيش از آن كه قدرت تجرى پيدا كند و به تندروى عادت نمايد. چه آن اگر شهوت در خودسرى و تجاوز نيرومند گردد، مالك و فرمانرواى تو مى شود و به هر سو كه بخواهد، مى كشاند و تو در مقابل نيروى آن ، تاب مقاومت نخواهى داشت .دوم . موقعى كه جوان با ناسازگارى غريزه و وجدان مواجه مى شود، در اتخاذ تصميم ، ترديد و دودلى به خود راه ندهد و در اطراف گناه فكر نكند و نگذارد صفحه خاطرش ميدان كشاكش غريزه و وجدان گردد. بلكه از همان لحظه اول ، از وجدان اخلاقى پيروى كند و در كمال صراحت و قاطعيت ، تمايل غير مشروع غريزى خويش را سركوب نمايد. چه آن كه فكر كردن پپيرامون گناه ، تدريجا آدمى را جرى جسور مى كند و به راه ناپاكى و گناه سوق مى دهد.(قال اميرالمؤ منين (عليه السلام ): من كثر فكره فى المعاصى دعته اليها (900) )اميرالمؤ منين (عليه السلام ) فرموده است : كشى كه در انديشه گناه باشد و پريامون آن بسيار فكر كند، سرانجام همان افكار بد و انديشه هاى پليد، او را به ارتكاب گناه مى خواند و آلوده اش مى سازد.