جوان از نظر عقل و احساسات نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
به علاوه جوان از يك طرف خود را خام و بى تجربه مى داند و به انديشه و افكار خويش اطمينان ندارد و مى ترسد از اين كه در خلال ايام رفاقت با بزرگ تر از خود، سخنى نا به جا بگويد يا كار ناسنجيده اى مرتكب شود و مورد تمسخر و استهزا قرار گيرد و از طرف ديگر، فكر مى كند دو نفر جوان كه قرين و نظير يكديگرند، اگر با هم روابط دوستانه برقرار نمايند، مردم آن دو را به چشم پدرى و فرزندى يا استاد و شاگردى مى نگرند يا آن كه جوان را طفيلى و سربار بزرگ سال تصور مى كنند و در نتيجه عزت نفس جوان و شخصيتش در هم شكسته خواهد شد.با در نظر گرفتن اين مطلب ، كه جوانان عموما با همسالان خود طرح دوستى مى ريزند و با آنان رفيق صميمى مى شوند و با توجه به اين نكته كه انگيزه جوانان در رفاقت ، كشش هاى عاطفى است و كمتر به جهات عقل و مصلحت توجه مى كنند، مى توان پيش بينى كرد كه رفاقت جوانان خام و بى تجربه تا چه پايه ممكن است به كارهاى خطا و اشتباه منجر گردد و اگر مواردى با تحريك غرايز و طغيان احساسات مواجه شود، چگونه مى تواند حوادث غير قابل جبرانى به بار بياورد.ممكن است كسانى تصور كنند كه والدين و مربيان عاقل و مال انديش موظف اند در امر رفاقت جوانان مداخله كنند و يا بررسى صحيح و تبادل فكر، براى آنان رفقاى شايسته انتخاب نمايند و بدين وسيله جوانان را از خطر معاشرت هاى مضر و بدفرجام نگاه دارند.بدون ترديد، انجام چنين كار عاقلانه اى ، براى نسل جوان مفيد و سودمند است . ولى اين برنامه زمانى قابل اجرا است كه جوانان خود جدا خواستار چنين كارى باشند و در كمال صراحت افكار خويش را با بزرگسالان كار آزموده و با تجربه در ميان گذارند و نتيجه مشورت را عملا به كار بندند. ولى متاءسفانه ، جوانان نه تنها خواستار چنين برنامه اى نيستند، بلكه با آن مخالف اند.