بازگشت به نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بازگشت به نهج البلاغه - نسخه متنی

سیدعلی حسینی خامنه ای

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 20

«لقد علمتم انّى احقّ النّاس بها من غيرى.» 11 (اى مردم «يا اى مخاطبان من»، شما مى‏دانيد كه من از همه كس به حكومت و خلافت اولى‏ترم.) امام، حكومت را حق مى‏داند. اين چيزى است كه در نهج البلاغه واضح است. البته دنبالش بلافاصله مى‏فرمايد:

«و واللّه لأسلّمنّ ما سلمت امور المسلمين و لم يكن فيها جور الاّ علىّ خاصّة.» 12 (ما دامىكه فقط به من ظلم مى‏رود، من صبر مى‏كنم، تسليم هستم. ما دام كه كارها بر محور خود انجام بگيرد، من در خدمت هستم.) عين همان بيانى كه در آغاز خلافت ابو بكر هم، يعنى نسبت به آن دوران هم، بيان فرموده‏اند:

«فامسكت يدى حتّى رايت راجعة النّاس قد رجعت عن الأسلام.» 13 اول دست از بيعت شستم، تسليم نشدم، بيعت نكردم، اما ديدم حوادثى به وقوع مى‏پيوندد كه مصيبت آن حوادث براى اسلام و براى مسلمين و براى شخص على عليه السلام، صعبتر و غير قابل تحمل‏تر است از مصيبت از دست رفتن حق ولايت.

بنابراين امير المؤمنين عليه السلام، ولايت را يك حق مى‏داند و اين جاى انكار نيست.

خوب است همه مسلمانها به اين مسأله، با چشم واقع بينى نگاه كنند. اين امر،

كارى به بحث احيانا جدال انگيز شيعه و سنى ندارد. ما امروز معتقديم كه در آفاق عالم اسلامىبايد برادران شيعه و سنى با هم و براى هم زندگى كنند و اخوّت اسلامىرا از همه چيز بالاتر بدانند و اين يك حقيقت است. اين تفاهم و وحدت طلبى امروز يك وظيفه است، و هميشه وظيفه همين بوده است. اما يك بحث علمىو اعتقادى در نهج البلاغه اين حقيقت را به ما نشان مى‏دهد، و ما نمى‏توانيم چشممان را روى هم بگذاريم و آنچه را كه نهج البلاغه با صراحت مى‏گويد نديده بگيرم. اين را امير المؤمنين عليه السلام يك حق مى‏داند، و همچنانكه يك وظيفه نيز مى‏داند. يعنى آن روزى كه اطراف على عليه السلام را مى‏گيرند به نحوى كه:

«فما راعنى الاّ و النّاس كعرف الضّبع إلىّ، ينثالون علىّ من كلّ جانب حتّى لقد وطى‏ء الحسنان و شقّ عطفاى» 14

/ 45