بازگشت به نهج البلاغه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 10مسأله حكومت در نهج البلاغه، مانند دهها مسأله مهم ديگر زندگى، در اين كتاب عظيم به شيوهاى غير از شيوه محققان و مؤلفان مطرح شده است. البته چنين نيست كه امير المؤمنين عليه السلام فصلى مستقل درباره حكومت باز كرده باشد و با ترتيب مقدماتى به نتيجهگيرى برسد. شيوه سخن او در اين باب هم، مانند ابواب ديگر،شيوهاى حكيمانه است، يعنى عبور از مقدمات و تأمل و تمركز بر روى نتيجه. نگاه امير المؤمنين عليه السلام به مسأله حكومت، نگاه حكيم بزرگى است كه با منبع وحى پيوند نزديك دارد.ديگر آنكه مسأله حكومت در نهج البلاغه، به صورت يك بحث تجريدى نيست.حضرت على عليه السلام با امر حكومت درگير بوده و به عنوان يك حاكم، سخن گفته،به عنوان كسى كه با اداره كشور اسلامى، با همه مشكلاتش و با همه مصيبتها و دردسرهايش روبرو بوده، و به جوانب گوناگون اين مسأله رسيدگى كرده است. توجه به اين امر براى ما كه در شرايطى مشابه شرايط امير المؤمنين على عليه السلام قرار داريم،بسى آموزنده است. بنده با يك سير كوتاه در نهج البلاغه، مسائلى را به عنوان رؤوس مطالب، يادداشت كردهام كه در اينجا عرضه مىدارم.مسائل عمدهاى كه بايد در اين زمينه مورد توجه قرار گيرد به قرار زير است: