وقتي آيت الله طالقاني درگذشت حس مي‌كردم شخصيتي از جامعه ميرود كه جانشيني و جايگزيني ندارد - اسطوره برجسته تاریخ (شهید بهشتی) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسطوره برجسته تاریخ (شهید بهشتی) - نسخه متنی

شورای احیاء آثار شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وقتي آيت الله طالقاني درگذشت حس مي‌كردم شخصيتي از جامعه ميرود كه جانشيني و جايگزيني ندارد

س سابقه آشنائي شما با آيت الله طالقاني از چه زماني است و چگونه با ايشان آشنا شديد؟

اولين آشنائي كه من با آن حضرت آيت الله طالقاني دارم به كتاب گفتار ما در سالهاي 1338 يعني حدود 20 تا 21 سال قبل مربوط ميشود اين جلسات با حضور عده‌اي از برادرها با اسلوب قديمي در كوچه قائن خيابان آب‌سردار تشكيل شده بود برنامه اين بود كه هر ماهي يك نفر سخنراني كند و موضوعات اين سخنراني قبلا معين بشود و سخنرانيها قبلا معين شده باشد تا سخنرانيها با فرصت كافي تهيه گردد در آن سالها من در قم بودم آنها از من هم دعوت كرده بودند كه يكي از سخنرانهاي اين گفتارهاي مذهبي باشم و مرحوم آيت الله طالقاني هم يكي از سخنرانها بودند، در اين سخنرانيها با هم تبادل نظر نموديم طبعا آشنائي نزديكتري در اثر تبادل فكري در يك فعاليت سياسي اجتماعي ميانمان بوجود آمد البته من مرحوم آيت الله طالقاني را قبلا از دور ميشناختم و با ايشان و فعاليتهاي ايشان آشنا بودم ولي آشنائي نزديك مربوط به آن سالها ميشود، البته تا آنجا كه من اطلاع دارم

س شخصيت ايشان را چگونه ديديد؟

ج مرحوم آيت الله طالقاني شخصيت روحاني و فكري و اجتماعي پرارزش و پرجاذبه‌اي بودند و با ارزشهاي اخلاقي و فكري و اجتماعي كه داشتند مورد علاقه عده كثيري از مردم در قشرهاي مختلف اجتماعي بودند و انسان در معاشرت با ايشان بخوبي اين ارزشهاي ايشان را لمس ميكرد و مي‌يافت

س تماسهاي شما با ايشان در سالهاي قبل از پيروزي انقلاب در چه حدود و در چه رابطه‌اي بود؟

ج همانطور كه گفتم تماسهائي كه با ايشان داشتم از آن سالها شروع ميشود موقعيكه مرحوم آيت الله طالقاني و آقاي مهندس بازرگان و آقاي دكتر سحابي و همرزمانشان محاكمه ميشدند من هم جزو كساني بودم كه علاقمند بودم در جلسات محاكمات آنها شركت كنم در يكي از جلسات محاكمات كه در زندان قصر برگزار ميشد شركت كردم و در ساعت تنفس با ايشان و آقاي مهندس بازرگان و دوستان ديگر مقداري صحبت كردم خوب يادم ميآيد كه در آن موقع به مرحوم آيت الله طالقاني اين مطلب را گفتم كه اميدوارم شما چهره‌هاي برجسته و درخشان مبارزه در اين گرفتاريتان و در اين وضعي كه رژيم برايتان بوجود آورده است اين اطمينان خاطر را داشته باشيد كه اگر رژيم شماها را به بند بكشد برادران شما در بيرون اين راه را دنبال خواهند كرد و اين مبارزه ادامه خواهد يافت و خداوند هم حمايت خواهد كرد تا به پيروزي نهائي برسيم بعد از آن سالها مرحوم آيت الله طالقاني زندان بودند پس از اينكه از اولين زندان درآمدند من ديگر در آن سالها ايران نبودم و خارج بودم پس از بازگشت من از خارج در سال 49 ايشان و برادران ديگر مكرر تشريف آوردند زيارتشان كرديم، بحث كرديم پيرامون فعاليتهائي كه در اروپا در متشكل كردن دانشجويان مسلمان انجام شده بود و پيرامون كارهائي كه ميشد اينجا انجام بگيرد حسينيه ارشاد تازه كارش رو به سازمان و اوج ميرفت و در جلسات مربوط به بهبود فعاليت حسينيه بود كه گهگاهي باز با ايشان در رابطه بوديم و مشورت ميكرديم بهر حال اين رابطه‌ها تا موقع پيروزي انقلاب ادامه داشت البته ميدانيد در اين فاصله ايشان گاهي تبعيد بودند و گاهي باز مجددا زندان بودند در حدود دو سه ماه قبل از پيروزي انقلاب بود كه ايشان از زندان آزاد شده بودند، ارتباطهاي نزديكتري بوجود آمد و پايه فعاليتهاي گستردة بعدي ريخته شد

س در شوراي انقلاب آيت الله طالقاني چه نقشي داشتند و عملا با مسائل چگونه برخورد ميكردند؟

ج وسيع‌ترين و پيوسته‌ترين ارتباطي كه با مرحوم آيت الله طالقاني داشتم مربوط ميشود به شوراي انقلاب پس از تشكيل هستة اوليه شوراي انقلاب تصميم بر اين گرفته شد كه با تصويب امام از آيت الله طالقاني دعوت بشود و در شوراي انقلاب شركت كنند چون بحق ايشان چهره‌اي مبارز و انقلابي و روحاني برجسته‌اي بودند كه بايد در شوراي انقلاب حضور ميداشتند از طرف امام از ايشان دعوت شد و ايشان پذيرفتند و عضو رسمي شوراي انقلاب بودند در انتخاب داخلي كه به عمل آمد مرحوم آيت الله طالقاني به عنوان رئيس شوراي انقلاب انتخاب شدند من هم بعنوان نايب رئيس شوراي انقلاب انتخاب شدم و در ادارة كارها كمك ميكردم مرحوم آيت الله طالقاني در اين مدت كه در شوراي انقلاب همكاري داشتند در برخي از ابعاد ديدهاي خاصي داشتند و اين ديدها را مطرح ميكردند و گاهي نقطه نظرهاي ايشان با نقطه نظرهاي دولت موقتي يكي نبود مخصوصا يادم است كه در رابطه با سياست خارجي نقطه نظرهائي كه ايشان ارائه مي‌كردند در برخي موارد غير از نقطه‌نظرهائي بود كه وزارت خارجه دولت موقت ارائه ميكرد همچنين در مسائل داخلي گاهي نقطه‌نظرهائي داشتند كه با نقطه‌نظرهاي دولت موقت يا احيانا اكثريت شوراي انقلاب هماهنگي نداشت ولي در جمع حضور ايشان در شوراي انقلاب بسيار مفيد و موثر بود و مردي كه خودداري بينشي بود در اسلام و در سياست و در مبارزه و تجارب فراوان و ارتباطات فراوان كه در طول زندگي با شخصيتها و با گروهها داشت و با حضورش در شوراي انقلاب بسيار ثمربخش و پرارج بود

س آيا از جريان مسافرت خود بهمراه آيت الله طالقاني به كردستان خاطراتي داريد؟

ج بله تنها وقتي كه من فرصت داشتم چند شبانه‌روز پيوسته با مرحوم آيت الله طالقاني باشم همين ايام مسافرت به كردستان بود كه در اول فروردين سال 58 سال گذشته انجام گرفت در اين مسافرت ما از انس با ايشان بهرة بيشتري داشتيم در تلاشها و فعاليتها و طرحها و تبادل نظرها براي يافتن راه مناسب براي برخورد با مسائل كردستان همفكري زيادي داشتيم و غالبا نتيجة فكريمان يكي بود ضمنا اين جهت كه مرحوم طالقاني دوستدار طبيعت بود و در هر جا و در هر فرصت مايل بودند كه پيوندشان با كوه و دشت و طبيعت تجديد شود، در اين سفر كردستان هم بچشم ميخورد چون يكروز دو ساعتي فرصت بود، پيشنهاد دادند كه از شهر برويم بيرون و به يكي از كوههاي اطراف شهر برويم صبحانه را آنجا خورديم و مقداري هم با هم از تپه‌ها بالا رفتيم روحيه شاداب و جوان ايشان در سنين بيش از هفتادسالگي در اين سفر و در اين صبحگاه كه با ايشان بوديم كاملا بچشم ميخورد تاثر ايشان از اين برادركشيهائي كه در كردستان به تحريك دشمن بوجود ميآمد آنقدر فراوان و عميق بود كه ايشان را برميافروخت در يكي از جلسات كه دنبال راه حلي بوديم چند نفر از اين چريكهاي فدائي يا كومله آمدند آنجا جار و جنجال كردند جلسه داشت به هم ميخورد و مرحوم آيت الله طالقاني آنجا چنان برآشفته و عصباني شدند و چنان با آنها پرخاش كردند كه آنها ناچار شدند با شرمندگي و عذرخواهي جلسه را ترك كنند و اين نشانه تاثر شديد ايشان بود از اين رويدادهاي تلخي كه به تحريك دشمنان بدست فريب‌خوردگان يا خودفروختگان و مزدوران در اين منطقه عزيز از كشور ما صورت ميگيرد و هنوز هم ادامه دارد و اميدوارم بياري خداوند و با همكاري صميمانه برادران و خواهران كردستان و فداكاري ياران آنها در سپاه پاسداران و ارتش جمهوري اسلامي ايران و مردم ديگر و برادران جهاد سازندگي و ديگر ياران اين راه زمينه آسيب‌پذيري در آنجا از بين برود و كردستان كه بخشي عزيز از جمهوري اسلامي است از اين بليه خلاص شود

س نقش ايشان در طي مدتي كه در مجلس خبرگان بودند چه بود؟

ج ميدانيد كه مرحوم آيت الله طالقاني مدت كوتاهي در مجلس خبرگان شركت داشتند

ايشان در كميسيون شمارة 5 كه فصلي از قانون اساسي را بررسي ميكرد عضويت داشتند و در جلسات آن شركت ميكردند در جلسات عمومي هم غالبا شركت ميكردند البته خودشان ميگفتند كه من بارم سنگين است و كسالت دارم و توانائي ندارم كه سروقت و هميشه در جلسات و كميسيون‌ها يا در جلسة عمومي شركت كنم، ولي بهرحال شركت ايشان بسيار مطلوب و موثر بود دريغا كه درگذشت ناگهاني ايشان مجال نداد كه تا پايان مجلس خبرگان در اين مجموعه سازندة قانون اساسي حضور داشته باشند خدا بايشان بزرگترين پاداش عنايت كند، ياد اين مجاهد و عالم بزرگ و ارزنده گرامي باد

س احساس شما در موقعيكه ايشان فوت شدند چه بود؟

ج صبح زود كه اين خبر را دادند براستي خبر تكان‌دهنده و تلخ و بد بود

بخصوص كه قرار بود همان صبحگاه خدمت ايشان و دو سه نفر ديگر از برادرها پيرامون يك مسأله مهم و حساس مربوط بغرب كشور كه با قانون اساسي هم در ارتباط بود ديداري داشته باشيم و مذاكره كنيم و به تصميمات جديدي برسيم و همان شب هم ايشان به فكر اين قرار صبح بوده‌اند كه قرار بود ساعت 8 صبح اين ديدار در مجلس خبرگان انجام گيرد و يادآوري كرده بودند كه من فردا صبح قرار دارم و من را زودتر بيدار كنيد از آنجا كه مرحوم آيت الله طالقاني نقش وسيع و موثري در جامعة ما داشتند طبيعي است كه فقدان ايشان فقدان بزرگ و غير قابل تحمل بود حس ميكردم شخصيتي از جامعه ميرود كه جانشين و جايگزيني ندارد

اميدوارم آثار و بركات وجودي ايشان همچنان پايدار بماند و جامعة اسلامي ما را بهره‌مند بسازد

س بنظر ما در زندگي مرحوم طالقاني چه نقاط برجسته‌اي ديده ميشد؟

ج صراحت، شجاعت، محبت و گرمي، تواضع و فروتني، برخورد مردمي، ايمان به خدا و ايمان به هدف و راه و ايمان به مبارزه، درك عميق از نقش ويژه امام در رهبري انقلاب كه در اين ماههاي اخير مكرر مرحوم آيت الله طالقاني از آن سخن ميگفتند، قدرت جذب نسل جوان در روحانيت جوان، دركي زنده از آيات و روايات، احساس مسئوليت نسبت به سرنوشت اسلام و امت نقاط برجسته‌اي بود كه در شخصيت ايشان ديده ميشد

س اگر خاطرة خاص يا مطلب ديگري در رابطه با ايشان بخاطر داريد براي ما بازگو كنيد؟

ج آنچه تا اينجا گفتم همه‌اش خاطره بود و احيانا قسمتي از آن خاطرة خاص، از خداي متعال براي ايشان رحمت و مغفرت و درجات متعالي در آخرت آرزو ميكنم و اميدوارم نتايج رنجها و مبارزه‌ها و زحماتي كه اين بزرگ مردان تاريخ ما متحمل شده‌اند با تداوم انقلاب و رشد و شكوفائي جمهوري اسلامي ايران پاسداري شود و به نتايج درخشنده‌تري بيانجامد و از رنج طولاني خلاص و آزاد شود

س شخصيت آيت الله طالقاني بواسطه اينكه چهره‌اي محبوب و مورد احترام براي مردم بودند از سوي گروههائي مورد سوءاستفاده قرار گرفت نظر شما در اين‌باره چيست؟

ج بله اينطور است مرحوم آيت الله طالقاني يك چهره بسيار محبوب بودند محبوبيت ايشان كه در زمان حياتشان و همچنين در مراسم بزرگداشت ايشان كاملا عيان بود و شد

به اين دليل گروههائي سعي ميكردند خودشان را به ايشان نزديك كنند و عاطفه اجتماعي ايشان را بخصوص در رابطه با نسل جوان برانگيزند و حمايت ايشان را جلب كنند و ايشان مكرر ميگفتند كه من ميدانم نقص و انحرافي را كه در اين گروهها هست ولي ميترسم اگر آنها را بحال خودشان بگذاريم وضعشان از اين هم بدتر شود منطق ايشان اين بود بنابراين به آنها مجال ميدادند كه با ايشان آمد و شدها و ارتباطات زيادي داشته باشند و آنها هم از وضع به عنوان يك وسيله تبليغ به عنوان يك نشانه مشروعيت بهره‌برداري ميكردند چه بسا نوجوانان و جوانان و مردم ديگر در رابطه با همين ارتباطاتي كه اينها با مرحوم آيت الله طالقاني داشتند گرايشي به اين گروهها پيدا كرده باشند البته همانطور كه ميدانيد ايشان مكرر در مصاحبه‌ها و سخنراني‌هاي عمومي‌شان به اين گروهها هشدار باش دادند آنها را سرزنش و ملامت كردند، نقش آسيب‌بار و زيانبار آنها را افشاء كردند و اميدوارم كه ملت بيدار و آگاه شده باشد كه اين ملاطفت عالم مجاهد بزرگوار آيت الله طالقاني با اين گروهها صرفا بر اين اساس بوده است كه شايد بتوانند در آنها اثر بگذارند و آنها را براه حق و راه اسلام بياورند و نشانه هيچگونه مشروعيت اين گروهها از ديدگاه ايشان نيست

/ 53