سئوال سئوالي است در مورد اينكه دولت مجبور بكند يك پزشكي را كه برود توي يك شهر يا منطقه ديگر مثلا در يك شهر پزشك زياد است و در يكي كم، دولت ميتواند مجبور كند؟دكتر بهشتي دولت پروانه پزشكي به آنها ندهد اشكالي ندارد و بگويد به شما پروانه پزشكي ميدهم بشرطي كه در فلان مكان خدمت كنيدسئوال يكي از كارهائي كه گروه پزشكي دارد ميكند علاوه بر طرح برنامه اين است كه امكانات بيشتري را براي آموزش پزشكي فراهم بكند يكي از اينها مسئله تامين جسد براي تشريح و كالبد شكافي است ما قبلا اجازه از امام گرفتيم و شما هم تأييد كرده بوديد آن موقع شما در شوراي انقلاب بوديد مجلس خبرگان خدمت شما يك دستوري دادند كه پزشكقانوني به ما جسد بدهد و براي پزشكان نوشتيد و محض اطلاع ميگوئيم كه جسد را براي دانشگاه ملي ميفرستند و تك و توكگاه گاهي خيلي كم و به اينكار ارزش نميدهند و در اينكار كوتاهي ميكند و اين كوتاهي موجب ميشود كه دانشگاه داراي نقص باشد از شما بعنوان يك مرجع قانوني ميخواهيم كه يك فكري براي اين بكنيددكتر بهشتي حتما اين كار را ميكنم با من در تماس باشيدسئوال ديگر ما از ستاد انقلاب فرهنگي است و الان هم كه دانشگاه موجود مولد حركتهاي بعد از رنسانس است و آنها سعي داشتند بينش كفر و ضد خدائي و بقول خودشان ضد خرافه را جانشين بينش الهي بكنند و آن نظر بعد از مشروطه در ايران نيز رسوخ كرد و همه جوانب فرهنگ ما را بسوي فرهنگ كفر و شرك برده و اصولاً بينش علمي الهي را در كليه علوم دانشگاهي زدود آيا وظيفه ما نيست كه براي ايجاد چنين بينش حركت بكنيم و يا اصولاً آيا انقلاب فرهنگي همين نيستدكتر بهشتي چنين برنامهاي دو شق دارد يكي اينكه ما دستآوردهاي علمي و فرهنگ خودمان را بجاي اينكه از اين فرهنگ خودمان بگيريم از مجراي غربي گرفتهايم حتي آراء علمي و چهرههاي سرشناس عالم اسلام را مثلا ابنسينا، زكرياي رازي البته زكرياي رازي يك آدم مسلمان هم ظاهرا نيست اما يك آدم ممكن است باشد آنهايي كه در عالم اسلام بودند و خودمانيتر بودند اينها را آمدهايم از ديگران گرفتهايم يا خواجهنصير، اين قطعاً بايد فكري برايش كرد در دانشگاه كه پيوندي را كه واقعا دستآوردهاي حقيقي و علمي دانشمندان دورة اسلام است به دانشجو بشناساند و كاري بكند كه او بتواند اين آراء را از همانجا بگيرد يا حتي برخي از اين دانشمندان اخيرمان هم فكر ميكنم آراءشان را از طريق ترجمه مجموعههاي جهاني به دانشجويان بدهند نميدانم حالا اينطور هست يا نه مثلا خودش مقداري اكتشاف دارد در آسيبشناسي شايد اين اكتشاف بجاي اينكه حالا از فلان باشد يك مقالهاي به انگليسي نوشته باشد و در مجموعهاي نوشته باشد كه در يونسكو پخش شده و بعد در كتابهاي فارسي چند صفحه از مجلة يونسكو نقل شده از اين قبيل يا قبل از ايشان اتفاقاً يك كسي بود بنام دكتر حبيبي كه آسيبشناس بود و براي خودش مسائلي داشت واقعاً زشت است، اين خودباختگي در برابر غرب است اينها را بايد جلويش را گرفت يا مثلا آراء ابنخلدون در زمينه مسائل اجتماعي، اقتصادي بيائيم از يك ماخذ غربي بگيريم و بجاي ابنخلدون ابن كلدون بنويسيم در فارسي هم بجاي اينكه ابنخلدون باشد ابن كلدون به فارسي بنويسيم و ابنسينا را به اويسين بنويسند خوب اينها را بايد از بين برد خوب است كه از بين ببريم يكي ديگر چه كنيم كه زيربناي فكري و جهانبيني تحصيل كردههاي دانشگاهي جهانبيني اسلامي و الهي باشد اين در كل جامعه است بنظر من دانشگاه در اين زمينه بخشي است از يك خانه، با دقت در كل جامعه حركت اسلامي را طوري بكنيم كه بسمت ارزشهاي اسلامي جلو برود و همگان بتوانند در مقابل اين انحراف احتمالي كه در سر راه اين انقلاب اسلامي قرار گرفته و شديدا هم دارد دست و پا ميكند و هر روز هم مسئله ميآفريند و همين مسائل دو سه روز هم كه حساب شده جز مسائل آن آفريده شده اگر بتوانيم در اين زمينهها كار بكنيم كه از انحراف اين انقلاب و هويت اسلامي و انقلابيش جلوگيري بكنيم و نگذاريم تبديل بشود به رفرميسم اقتصادي اجتماعي كه اسم اسلامي روي آن است و مجددا از اسلام براي قالب كردن يك نوع دلايل رفرميسم بشكل جديد استفاده كند و كساني كه يا درك نكردهاند اسلام را يا اعتقاد به اسلام و وحي الهي ندارند اعتقاد به اسلام يعني اعتقاد به اصالت وحي، خيلي مهم است يعني اينكه پيامبر را پيامبر دانستن و پيامبر را داراي يك انسان داراي افكار واقعي دانستن با همه چيزهاي ديگر براين باب ميشود بنظر من قرآن را كلام خدا دانستن نه شعاع فكري يك انسان برجسته تلقي كردن بايد از اينها جلوگيري كرد تا فرهنگ الهي، همچنانكه خطر انحراف هم بيشتر استسئوال در علوم دانشگاهي مثلا هيچ جا آثاري از اصالت و اصالت خدا ديده نميشود تمامش ديد مادي صرف است آيا ما ميتوانيم اين را در طول كتابها بگذاريمدكتر بهشتي اين برميگردد در حقيقت به آهنگ و اصول و تاديب و چون واقعيت، واقعيت است و يك قانون علمي يك قانون علمي است ولي يك قانون علمي را ميشود طوري بيان كرد كه خواننده و شنونده آن را جلوهاي از مشيت الهي و اراده الهي بداند و ميشود آن را طوري بيان كرد كه از دترمينيسم و جبر طبيعي بداند و مادي و ميتواند به شكلي باشد نه اين باشد نه آن البته اينطور نيست خوب ميشد همان شكل اول شكل مطلوبي است منتهي در اينجا بايد دقيق بود و معناي شكل اول اين نيست كه در هرجا گفته شود كه اراده خدا است، مشيت خدا است نه اين چيز جالبي نخواهد بود اين معنايش اين است كه كل كتاب طوري تنظيم شود كه از اول تا آخر كتاب ممكن است چهارجا پياده شده باشد كه اين جلوه مشيت الهي است در كل اين را بگويد و يا اينكه ممكن است در كل كتاب يكبار هم بيشتر لازم نباشد كه اين را با تصوير ذكر كند اما اصول را و اين بيشتر به نظر من بايد پايههايش در دبيرستان گفته شود و در دبستان يعني آنجا علوم طبيعي و رابطه طبيعت با خداوند درست فهمانده بشود و وقتي دانشجويان با چنين روحيهاي آمدند در دانشگاه خودبخود اين درست ميشودسئوال در رابطه با اينكه بعضي از اساتيد بودند كه چپي بودند ولي وقتي كه فهميدند كه انقلاب فرهنگي دارد صورت ميگيرد و يك ضوابط اسلامي دارد تدوين ميشود خودشان را بنحوي آمدند ظاهرا اسلامي نشان دادند و حتي بنام خدا هم ميگويند و اقرار دارند كه خدايي هم هست و با توجه به اينكه سابقه چپي دارند و اينها تعهد هم به اسلام دارند و ميگويند ما متعهديم به نظام جمهوري اسلامي آيا اينها شامل تصفيه ميشوند؟دكتر بهشتي واقعا منافقند و منافق شايستگي ندارد چون خود آن نفاق بدترين آموزش است حالا صرفنظر از خطرهاي ديگر خود اين خطر اخلاقي نفاق بدترين بدآموزي استسئوال ولي با تعهدي كه نسبت به جمهوري اسلامي دارند و ادعا دارند كه در جمهوري اسلامي ميتوانند خدمت كننددكتر بهشتي يعني منافقند؟سئوال اين مشخص نيست ولي سابقه آنها چپي است ولي الان خودشان را با اين سيستم ميخواهند وفق دهنددكتر بهشتي آيا ميخواهند واقعا و صميمانه وفق دهند؟سئوالكننده اصلي مشخص نيست در حال حاضر مشخص نيست كه آيا واقعا ميخواهند يا ظاهرا؟دكتر بهشتي بايد بهرحال به كساني كه اميد داريم و تحت تاثير انقلاب خودشان را منقلب كنند و دگرگون بشوند بايد به اينها ميدان داد ولي مواظب باشيم كه نفاق بازارش رايج نشود كه بدترين چيز است لذا ما بايد پافشاري كنيم روي مطالب كه به شكلي باشد كه ميدانها براي گرمي بازار منافقان مساعد نباشدسئوال فرض كنيد ما دانشگاه را باز كرديم و دانشجو يا استادي كه يكسال قبل وارد دانشگاه شده آيا بصرف داشتن عقيده مخالف و ابراز كردن نظرات سياسي ميشود اينها را از دانشگاه خارج كرد؟دكتر بهشتي هرگز يعني اين نظر سياسي دو معني دارد يكي اينكه افرادي مومن به اسلام باشند و مومن به اين انقلاب و خط انقلاب باشند و مومن به اين انقلاب و خط انقلاب باشند ولي با مسئولاني كه حاكم هستند مخالف باشند آنها را افراد لايق يا صادقي ندانند ولي واقعا اينطور باشد كه اعتقادي به آن ندارند خوب در اين صورت ميتواند نظر خودش را ابراز كند و كسي ديگر نبايد جوسازي بكند او بايد نظر خودش را بگويد دانشگاه بايد جاي آزادي باشد براي اينكه اينها بتوانند از مسئولان انتقاد كنند و دانشگاه هم بايد سعي كند كه مسئولان را به آنجا دعوت بكند تا اين انتقادها با توضيح مسئولان همراه باشد و چه خود اينها و چه انتقادكنندگان بتوانند به يك جمعبندي ساده برسندسئوال كساني كه كاملا بر ضد اسلام فعاليت داشته باشند چطور؟دكتر بهشتي هرگز، هرگز نميتواند يعني ما نه فقط دانشگاه تهران ما هيچ جا را نميتوانيم تبديل كنيم به پايگاه براي كساني كه ميخواهند برضد جمهوري اسلامي كار كنندسئوال بحثها در حدود ايمان به جمهوري اسلامي منتهي از اختلاف سليقههاستدكتر بهشتي البته بحث كه ميتوانند بكنند اشكالي ندارد يعني اگر در دانشگاه درباره اصل اسلام و اصل عقيده بحث ميشود بايد بحث آزاد باشد بايد در اينجا اگر كساني اشكال دارند به اصل عقيده اسلامي و به اصل انقلاب اسلامي بتوانند بيايند اشكالاتشان را بگويند و متقابلا به آنها پاسخ دهند اين اشكالي ندارد ولي بحث عقيدتي بايد بحث شودسئوال و اقدامات سياسي ضدرژيم؟دكتر بهشتي يعني توطئه و اقدامات سياسي آن را برميداريمسئوال تماس ضداسلامي و سياسي را ميدانيم كه سياست ما با اسلام ما يكي است وقتي ميگوئيم سياسي يعني يك چيزي ديگر به اجتماع القا ميشود مسئله اين است كه هيچ كس حق توطئه كردن برعليه اسلام را ندارد؟دكتر بهشتي بحث و اظهار نظر را حق دارد اما توطئه نه مثلا ميگويد خدا نيست و يا خدا هست بحث ميتواند بكند كه وحي نيست و ما هم ميگوئيم وحي هست بحث ميكنيمسئوال آنهايي كه به اين شكل هستند اكثرا نشان دادهاند كه باصطلاح توطئه دارند ميكنند يعني حالت مثلا ماديگرايي كه در ذهن هست و توي بحث است و در عمل ندارند اين فقط توطئه ميكند دانشگاه برايشان پايگاه استدكتر بهشتي عرض كنم اين ديگر تشخيص مصداقش با آقايان است اگر توطئه است بايد جلويش را بگيرد اگر صرفا اظهار عقيده است بايد آزاد باشدسئوال مسئلهاي كه عرض كنم يك فرد وضعش مشخص نباشد بناچار مجبوريم در مورد انتقال استادها تحقيق كنيم كه ببينيم كه اين شخص واجد شرايط هست يا نيست از جمله از آنها صحبت از اين به ميان ميآيد كه مخالف بودن كه شما ميخواهيد تفتيش عقايد بكنيد و تفتيش عقايد برخلاف قانون اساسي است اين را ميخواستم بگويم توضيح دهيد و بگوئيد تفتيش عقايد كجا است و چه معني ميدهد؟دكتر بهشتي تفتيش عقايد اين معنا است كه بنده توي خيابان مامور بگذارم يا خودم بروم توي خيابان از يك عابر پياده بپرسم كه ببينم تو مسلماني يا مسلمان نيستي و اگر مسلمان نبود بگويم شكنجهاش كنند زندانش كنند به اين ميگويند تفتيش عقايد اما شرط پذيرش يك فرد براي يك شغل اين ايدئولوژي اين اخلاق است اين تخصص هست اين كه تفتيش عقايد نيست خوب معلوم است ما تفتيش همهچيز ميكنيم مثلا مردم ميخواهند يك نفر امام جماعت ببرند توي مسجد حالا يك كسي معمم است و نميداند كسي است كه اصلا بخدا اعتقاد دارد و معمم است يا دزد دين است كه در لباس روحانيت خودش را پنهان كرده اگر با او صحبت كنند تا كه ببينند عقيدهاش چي هست، ايمانش چي هست تقوايش چيست بگويد شما داريد تفتيش عقايد ميكنيد؟ خيلي رك و پوست كنده ما ميگوئيم شرط اشتغال در مشاغل آموزشي در جامعه جمهوري اسلامي اعتقاد اصيل و تعهد عملي به اسلام است اين را اعلام ميكنيم و حالا ميخواهيم ببينيم كه اين آقا اين شرط را دارد يا ندارد چكار بكنيم بررسي ميكنيم به اين نميگويند تفتيش عقايد تفتيش عقايد معنايش اين است كه اصولا آزادي عقيده در جامعه نباشد ميگوئيم در نظام اسلامي آزادي عقيده هست كسي را بصرف داشتن عقيده تحت تعقيب قرار نميدهيم بعبارت ديگر ما شرط اشتغال به كارها را اعلام كرديم و ميخواهيم احراز كنيم كه اين شرط قابل پذيرش هست يا نيست هيچ هم تفتيش عقايد نيستسئوال مسئله ديگر استفاده خدمتي از افرادي است كه اين افراد اعتقادات حسابي ندارند اما انگيزهشان اكثرا انگيزه مادي است و تخصص دارند و تخصصشان مورد استفاده هست ولي عقيده مكتبي ندارند اگر پول به آنها بدهي كار ميكنند اگر ندهي نميكنند و سابقهاي هم از گذشته ندارند و مثلا افرادي هستند بيتفاوت از اين افراد ما ميتوانيم استفاده كنيم؟دكتر بهشتي من قبلا پاسخ داده بودم شما خودتان را بمن معرفي كنيد چون بعضيها را ميشناسم و بعضيها را نميشناسم و از اينجا شروع ميكنيم
معرفي افراد
انشاءالله موفق باشيد در كارهايتان از ميان شماها آقاي دكتر عزيزي را از نظر نقشش بعنوان يك استاد شايد بيشتر بشناسم ايشان بحق وظيفه سنگيني بعهده دارند يا تجاربي كه دارند با آگاهيهائي كه دارند و با تعهدي كه دارند اصرار بنده اين است كه آقايان امثال خودتان را قوياً شناسائي كنيد و جمعآوري كنيد چون نيرو كم داريم و يك چيزهائي ديگر اگر مانع اين تجمع است اينها را يك مقدار تخفيف دهيد خلاصه سختگيريها شديدا باعث اين شده است كه از دور خودتان هم به يك حذفهاي بيمعني دچار شدهايد اين ميسر نيست آقا ميآئيد از دوستانتان كساني را كنار ميگذاريد و بدتر از آنها ناچار ميشويد در آينده دست دراز كنيد خوب از همان اول با اينها يك مقداري قرار بگذاريد و در حركت الله همه تكامل پيدا كنند