محدود كردن آرمانهاي يك انقلاب در نجات يك ملت شرك است - اسطوره برجسته تاریخ (شهید بهشتی) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسطوره برجسته تاریخ (شهید بهشتی) - نسخه متنی

شورای احیاء آثار شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

محدود كردن آرمانهاي يك انقلاب در نجات يك ملت شرك است

گفتگوئي داشتيم با آيت الله دكتر سيدمحمد حسيني بهشتي رئيس ديوان عالي كشور در مورد مسائل گوناگون انقلاب بويژه در امور قضائي

متن كامل اين مصاحبه در ذيل از نظر شما مي‌گذرد

بسم الله الرحمن الرحيم

با توجه به اينكه امام امت امسال را سال اجراي قانون ناميده‌اند در جهت اجراي كامل قانون در تمام سطوحش چه اقداماتي صورت گرفته و چه اقداماتي در برنامه هست كه انشاءالله در آينده صورت بگيرد؟

بسم الله الرحمن الرحيم

بعد از قبول مسئوليت قضائي ما اعلام كرديم كه در دو بخش تلاش خواهيم كرد يكي اينكه دستگاه دادگستري فعالتر باشد و سريعتر و آسانتر بكار مردم برسد و ديگر اينكه براي ايجاد سازمان قضايي جديد و متناسب با نظام ارزشي جمهوري اسلامي دست بكار شويم

در سال پنجاه و نه در هر دو زمينه به نسبت موفق بوده‌ايم و خداي را سپاس مي‌گزاريم در قسمت اول برحسب گزارشي كه از كار شش‌ماهه اول دادگستري هست و همچنين گزارشهايي كه بتدريج از شش ماه دوم مي‌رسد، دادگستريها با وجود مشكلاتي كه داشتند كوشيده‌اند به اندازة كارهايي كه در سال پنجاه و نه به آنها مراجعه كرده‌اند بعضي از شعبه‌ها حتي كارهاي عقب افتاده را هم مقداري در سال پنجاه و نه انجام داده‌اند يعني اضافه برخود كارهاي سال پنجاه و نه هم كارهايي انجام داده‌اند، و همين امروز گزارشي از دو شعبة شهر مي‌خواندم اينطور نشان ميدادند ولي بعضي از شعبه‌ها در اين حد نبوده‌اند به هر حال در جمع حدود دو ميليون پرونده در سال گذشته به دادگستري‌ها آمده و حدود دو ميليون پرونده را هم مختومه كرده‌اند

بنابراين يه نسبت سال پنجاه و نه دادگستري فعال بوده و اميدواريم سال شصت از اينهم فعالتر باشد بطوريكه پرونده‌هايي كه از پيش مانده بوده حجمش كمتر بشود

اما در بخش دوم يعني ايجاد سازمان قضايي جديد ما دو نوع كار بايد مي‌كرديم يكي تهية قوانين جديد براساس اسلام و يكي هم تربيت قضات جديد كه مؤمني باشند به انقلاب اسلامي و درك بكنند اسلام را و آماده باشند براي اجراي قوانين اسلامي

در اين دو زمينه در سال پنجاه و نه مقداري كار انجام داده شده ولي متاسفانه بعلت اينكه وزير نداشتيم، بيشتر اين مدت در مجلس روي قوانين ما به اندازة لازم و مطلوب كار نشده، ولي مقدار قابل ملاحظه‌اي قانون تهيه شده كه يا به مجلس داده شده و يا هنوز در انتظار تعيين وزير جديد است تا به مجلس داده شود وزير جديد را كه ما معين كرده‌ايم آقاي رجايي نخست‌وزير هم از بين سه نفري كه ما معرفي كرده بوديم يك نفر را انتخاب كردند و حالا بايد رئيس جمهور روي آن نظر بدهد و بعد هم مجلس

بهرحال مقداري قوانين جديد تهيه شده و عده‌اي از قضات هم شناسايي و استخدام شدند و عده‌اي هم در دو واحد آموزشي يكي در تهران در خود دادگستري و يكي در قم در مدرسه عالي‌اي كه تازه تأسيس شده مشغول تحصيل هستند من از اين فرصت استفاده مي‌كنم و از همه كساني كه آمادگي دارند براي كار قضاء و در خودشان صلاحيتي سراغ دارند دعوت مي‌كنم كه به اين حركت قضايي اصيل اسلامي بپيوندند و كار ايجاد سازمان قضايي جديد را بپذيرند

با توجه به نقش حساس و مصممي كه شما در طول انقلاب در كشور داشتيد سئوالي براي همة ملت مطرح است و آن اينكه مدتهاست كه لبه تيز حملات مطبوعات اروپا و امريكا عمدتاً متوجه شخص شماست به عقيده شما انگيزة مطبوعات اروپا و امريكا از اين حملات و تبليغات چيست و فكر مي‌كنيد چه طرحي برنامه‌اي يا عللي در پشت سر اين تبليغات وجود دارد

آمريكا و ارپاي غربي معمولاً چند نوع سياست دارند يكي از شيوه‌هاي سياسي آنها اين است هروقت موجي نيرومند در يك منطقه بوجود بيايد و بكوشند تا سوار آن موج بشوند و به سمت هدف و مقصود و منافع خودشان آن موج را به پيش ببرند در رابطه با انقلاب اسلامي ما، اينها عيناً همينطور رفتار كردند تا حدود يكي دو سال مانده پيروزي شيوة آنها اين بود كه بايد از رشد انقلاب در ايران همة توان جلوگيري كنند و اين انقلاب را سركوب كنند از حدود دو سال به پيروزي مانده احساس كردند سياست سركوب بي‌ثمر است آمدند و برآن شدند كه يا كانان انحرافي بوجود آورند و گرايش‌ها و شوق‌ها عشق‌هاي مردم را به سمت اين كانال انحرافي سوق بدهد و اميدوار بودند كه در آن كانال انحرافي حتي شاه را هم بتوانند حفظ كنند و سلطنت را هم حفظ بكنند و منافع خودشان را هم حفظ بكنند بي‌آنكه سياست سركوب را به آن شكل وسيع ادامه دهند حدود يكسال به پيروزي انقلاب مانده ديدند اين هم نمي‌شود نقش قاطع مربوط به جناح مسلمان است

در اين موقع سراغ شيو‌ه‌ي مسموم رفتند و آن اينكه بكوشند تا با انقلاب اسلامي دمساز بشوند، اما به اين صورت كه نام اسلام و ظواهر اسلامي را در اين انقلاب بپذيرند اما آن محتواي كوبنده و توفنده و ويرانگر و آغاز‌گر دوره جديد و نظام جديد را از آن بگيرند بنابراين شروع كردند به ارتباط گرفتن با همة كساني كه فكر مي‌كردند در اين انقلاب مؤثر هستند، و اين ارتباط را تا موقع پيروزي ادامه دادند پس از پيروزي هم ادامه دادند بدان اميد كه بتوانند اين شيوة سوم را به ثمر برسانند

اينها با وارد كردن عناصري از ملي گراها به حكومت فكر مي‌كردند راه براي اين شيوه هم باز است ولي در اين برخوردها و تماسها برخورد كردند به يك جبهة سخت مقاوم كه پايش را توي يك كفش كرده بود و كرده است و در آينده هم پايش توي يك كفش خواهد بود، كه مي‌گفت اولاً اين انقلاب بايد صددرصد مستقل باشد و ثانياً هويتش بايد صددرصد اسلامي باشد

انقلاب به تمام معناي مستقل و اسلامي، خيلي پرمعناست اين به معني آغاز يك دورة جديد در دنيا است اين به معني بر هم زدن همة معادلاتي است كه ابرقدرتها و اقماي آنها در دنيا پياده كرده بودند

اين به معني بر آشفتن خواب همه كشورهاي جهان سوم و ملتهاي مستضعف است

و بخصوص اين به معني آنست كه خاورميانه، صهيونيسم را از درون خودش دفع خواهد كرد و امپريالسيم را به آنطرف درياها خواهد فرستاد تا در آنجا هم انشاءالله روز مرگش فرا برسد البته اين را هم بگويم كه اين جناح سخت مقاوم پايش را توي يك كفش كرده بود كه بايد اين انقلاب كاملاً مستقل و اسلامي باشد، تا قبل از تشكيل مجلس خبرگان اين مسئله آنقدرها جدي نبود، باز فكر مي‌كردند مي‌توانند پيروز بشوند با تشكيل مجلس خبرگان و اينكه اكثريت را در مجلس همين جناح تشكيل داده بودند و اينكه قانون اساسي در اين خطر تصويب شده بود، امريكا را بر آن داشت كه به جنگ اين جناح بيايد با آنچه در توان دارد

پس از سقوط دولت و اينكه عملاً اختيارات بيشتر و قدرت بيشتري در دست اين جناح قرار گرفت اين جنگ را شديدتر كرد و پس از آنكه مجلس شوراي اسلامي تشكيل شد با اكثريت قاطعي كه در اين خط است و دولت آقاي رجايي هم سركار آمده كه قاطعانه در اين خط حركت مي‌كند اين حملات آنها به اوج رسيد و عليه همة افراد و نهادهايي كه در اين خط كار مي‌كنند جنگ تبليغاتي شديدي را دنبال كردند

يك نفر سازمان نيست كه در اين حملات هدف قرار نگرفته باشد بلكه نهادهاي انقلابي شديداً هدف هستند،

راستش اين است كه اينجا نه شخص مطرح است و نه حتي يك سازمان در اينجا يك خط اصيل اسلامي صددرصد مستقل از بيگانه و همراه با پافشاري قاطع روي ارزشهاي اسلامي مطرح است بايد اين خط را كوبيد و ما الان در يك چنين دوره‌اي به سرمي‌بريم و براي ما بسياري خوشحال كننده است هر قدر امپرياليسم جهاني، صهيونيسم جهاني، امپرياليسم سرخ جهاني بيشتر با ما بجنگد خوشحالتر خواهيم بود، براي اينكه اين خود نشانه‌اي است براي اينكه ما توانسته‌ايم اصالت اسلامي خودمان را بيشتر حفظ كنيم

در حاشيه فرمايشات جنابعالي كه اشاره كرديد به ملي‌گراها، من فكر ميكنم طبيعي است كه ما هم بعنوان مسلمان معتقد به مكتبمان و علاقمند به ملتمان كه ملت ما در راستاي حركت اسلامي خودش براي اسلام و قرآن شديداً دارد جانفشاني مي‌كند، تمام سعي و كوششمان براي اين ملت و اين كشور و اين ميهن است و اگر ناسيوناليسم افراطي و بيمارگونه را نفي مي‌كنيم براي اين است كه مي‌خواهيم ملت خودمان را از قيد و بند هر نوع اسارت و استثماري نجات بدهيم و مي‌بينيم بجز از طريق گسترش انقلاب و خيزش همه مستضعفين، ملت ما هم نمي‌تواند به استقلال و ادامة حيات صحيح و سالم خودش بپردازد وقتي كه اصطلاح ملي‌گراها بكار برده مي‌شود بعضي احساس مي‌كنند كه در موضع ما با نفس علاقه به ملت و علاقه به ميهن ممكن است تباني وجود داشته باشد من ضمن اينكه مطمئن هستم منظور شما هم از ملي‌گراها شبه ملي‌گراها هستند، خواهش مي‌كنم كه يكبار ديگر نظر خودتان را صريحاً اعلام بفرمائيد؟

حدود شش هفت ماه پيش در مسجد جامع يا هفت‌حوض نارمك مسجدالرسول در اين زمينه يك سخنراني داشتم كه هم بخش شد و هم چاپ شد در آنجا به تفصيل اين نظر را گفتم ملت دوست بودن و مردم دوست بودند صحيح است اما هدف را در يك فرد، در يك دسته، در يك قشر، در يك ملت يا يك نژاد محدود كردن شرك است

قصه، قصه توحيد و شرك است

قصه اينست كه مسلمان و انسان معتقد به خداي رب‌العالمين و پروردگار جهانيان است، و اسلام يك آئين جهاني است مسلمان به سعادت انسان بصورت يك كل نگاه ميكند و در راه نجات انسان بصورت يك كل تلاش مي‌كند اصولاً محدود كردن آرمانهاي يك انقلاب در نجات يك ملت شرك است

گذشته از اينكه اصلاً براساس جهان‌بيني اسلام نجات يك ملت از نجات همة انسانها نمي‌تواند جدا باشد وقتي ما به نجات يك ملت نائل شويم گذشته از اينكه يك انسان مسلمان در برابر همة انسانها متعهد و مسئول است، و يك نجات هر انسان و هر ملتي به اين است كه مسئوليتش را انجام بدهد

بدون ايفاي مسئوليت نجات معني ندارد

پس اگر يك انسان، يك حزب، يك تشكيلات، يك قشر يك ملت و يك نژاد بخواهد به سعادت برسد يعني مسئوليتهايي را كه بعهده دارد انجام بدهد برطبق جهان‌بيني اسلام بايد به آزادي به نجات و رستگاري و فلاح همة انسانها بپردازد وقتي كه روايت قاطع روشن ما مي‌گويد من اصيح لا يهتم بالامور المسلمين فليس بالمسلم و آنجا كه مي‌خواهد ولاء و تعهد متقابل اجتماعي را بصورت كاملتر مطرح بكند مي‌آيد در جامعة توحيدي اسلام مطرح مي‌كند در آنجا قصه اين نيست كه من اصبح لايهتم بالامورالايرانين فليس بالمسلم در آنجا قضيه اين است كه

من اصبح لايهتم بالامور المسلمين فليس بالمسلم منكه يك مسلمان ايراني هستم اگر فردا ببينم كه همة مسلمانهاي ايران از مشكلات معنوي و اخلاقي و اقتصادي و مادي گوناگون خلاص شده‌اند، فرض بكنيم كه چنين چيزي ممكن است هرچند از نظر تجربه جهاني اصلاً چنين چيزي ممكن نيست، اگر فردا صبح همه مردم ايران نه جنگ داشتند نه فقر داشتند، نه بيماري داشتند، نه بيماريهاي اخلاق داشتند، نه فساد اخلاق داشتند، نه بي‌عدالتي داشتند نه ظلم و تجاوز داشتند و نه جهل و ناتواني و بي‌سوادي داشتند و نه تبعيض اقتصادي و اجتماعي داشتند و از همة اينها آزاد شديم، آنوقت چه؟

مي‌گوئيم اگر اينها در انديشه اين نباشند كه همة مسلمانان جهان را به همين صورت و از همه اين مشكلات آزاد كنند مسلمان نيستند

بنابراين مسئله عميق‌تر و قاطع‌تر از اين حرفهاست مسئله اينست كه خواه آزادي و فلاح يك فرد يا يك ملت صرف نظر از فلاح ملتهاي ديگر عملي باشد يا نباشد، اصولاً يك مسلمان يا يك ملت مسلمان در برابر فلاح همة مسلمانان بلكه همة انسانهاي جهان مسئولند ما شعارمان از اول همين بود مگر نه اينكه ما هميشه همين حديث را مي‌گفتيم، شرح مي‌داديم و انگيزة انقلابمان بود روي پلاكاردهايمان مي‌نوشتيم و توي مساجدمان مي‌زديم كه من اصبح لايهتم بالامور المسلمين فليس بالمسلم

هركس صبح سر از خواب نوشين بردارد و در انديشه مسائل همة مسلمانان نباشد آن فرد مسلمان نيست

بنابراين من خواهش مي‌كنم مسئله را خيلي باز و روشن در جامعه مطرح كنيم و بگوئيم ما ملت دوست هستيم ولي ملي‌گرا و ناسيوناليست نيستيم، يعني هدف آرمانمان را براي فلاح و رستگاري مردم در فلاح و رستگاري ملت ايران محدود نمي‌كنيم

فلاح و رستگاري مردم ايران را مي‌خواهيم و فلاح و رستگاري همة مسلمانهاي جهان را و بلكه همة انسانهاي جهان را

يكي از مسائل مهم در اسلام تساوي از نظر قضائي در جامعه است و اينكه همة مردم در مقابل قانون از صدر تاذيل يكسان ديده شده و يكسان مورد قضاوت قرار گيرند، در اين مورد چه اقداماتي صورت پذيرفته و يا صورت خواهد پذيرفت؟

در اين زمينه به مقدار زيادي دستگاه قضايي پيشرفته ولي هنوز به حد ايده‌ال نرسيده است لابد شنيده‌ايد كه آقاي بهزاد نبوي وزير مشاور چند روز قبل مثل يك فرد عادي به بازپرسي رفتند لابد شنيده‌ايد بازپرس آقاي رئيس جمهور را خواسته و نخست‌وزير را نيز خواهد خواست

بنابراين مسئله اينست كه بر طبق قانون اساسي همه مردم در برابر قانون يكسان هستند امام، مسئولان مملكت و افراد عادي همانطور كه آرزو و آرمان ما بود اين ما هستيم كه هميشه مي‌گفتيم كه افتخار اسلام اينست كه علي عليه‌السلام با يك شهروند غير مسلمان- ذمي- هر دو با هم به دادگاه رفتند قاضي خطاب به حضرت علي گفت يا ابوالحسن! يعني او را با كينه صدا زد علي برآشفت كه تو عدالت را رعايت نكردي تو بايد همانطور كه او را با اسم اولش صدا كردي مرا هم با اسم اولم صدا مي‌كردي چون صدا كردن با كينه مثل اين است كه به حسن احمدي بگويي آقاي احمدي كه فرق دارد با حسن آقا گفتن ابوالحسن در آنجا حكم همين آقاي احمدي را داشته وقتي مي‌گوئيم عدالت باشد يعني حتي در نگاه كردن و حرف زدن هم باشد، مثلاً يك نگاه به يكي مي‌كند به ديگري هم بايد همان نگاه را بكند در جمهوري اسلامي بايد به اين نوع قضاوت عينيت بخشيد

و به نظر من اين شيوه مبارك آغاز شده ولي به حد نصاب نرسيده است

انقلاب ما در شرايط جنگ رواني بسر مي‌برد و بنظر مي‌رسد كه دستهاي مشكوك و مرموزي هم اين جنگ رواني را شديداً به مردم تحميل مي‌كنند در نتيجة اين جنگ رواني يك جو سوءظن و سوءتفاهم و حتي يك جو تهمت در بعضي از نقاط جامعه ديده ميشود در جهت مقابله با اين جو و پايان دادن به جو سوءتفاهم نقش قوة قضائيه چيست و تا بحال چه اعمالي را انجام داده است؟

در اين زمينه قبل از هر چيز بايد قوانين جديد تصويب شود چون كار قوة قضائيه اين است كه براساس قوانين مصوب عمل بكند

قوانين فعلي ما براي پاكسازي جو از اين آلودگيها كافي نيست يك مقدار قانون تهيه كرديم ولي هنوز كم است و بايد قانونهاي بيشتري تهيه كنيم

از اين گذشته مسئله تحت رسيدگي است و قاطعيت رسيدگي به اين مسئله مهم است كه اينهم در آن نظام جديد كه در پي تحقق بخشيدن به آن هستيم بيشتر تأمين مي‌شود تا در اين وضع موجود قوانين مربوط به اين قسمت هم تهيه شده و به مجلس فرستاده شده است به هر حال قوة قضائيه اگر در آن مسير راستينش بيفتد در پاك كردن جو از اين آلودگيها، خيلي موثر خواهد بود تأثير فرهنگ و رسانه‌هاي گروهي كه دانشگاههاي بزرگ هستند و سخنرانان و نويسندگان و نمايشنامه‌هاي مؤثر و فيلمهاي مؤثر بيشتر است در اين زمينه نقش دستگاه قضايي نقش درماني است در حاليكه نقش عوامل ديگر هم درماني است و هم پيشگيري البته كار قوه قضايي هم خود به خود نقش پيشگيري دارد اما نه به اندازه عوامل ديگر اگر يك بيماري همه‌گير- يك اپيدمي- پيدا بشود قبل از هرچيز بايد روي محدود كردن ميدان اين بيماري از طريق كارهاي بهداشتي اقدام كرد، والا اگر بگذارند اين بيماري همه‌گير بشود و آنوقت بخواهند درمان بكنند، حتي با تمام قوا، موفق نخواهند شد

اميد ما اين است كه نشريات و نويسندگان و گويندگان، با برنامه‌هاي تصويري كه آموزش عميق بصري را با آموزش سمعي همراه مي‌كند بتوانند در اين مورد نقش قاطعي داشته باشند

پاره‌اي از شخصيتها و چهره‌ها ابراز مي‌كنند كه در ايران جريان قشري‌گري و انحصارطلبي و روحيه تنگ نظرانه حاكم است آيا اينطور است يا خير؟ اگر اينطور نيست خواهشمنديم واقعيت قضيه را شرح بدهيد؟

در برخي موارد موضعگيريهاي قشري و سطحي همراه با تنگ‌نظري وجود دارد اما آنچه اينان به نام روحية قشري و تنگ‌نظري مي‌كوبند اينها نيستند، يعني اين گروهها رفته‌اند با همين قشريون تنگ نظر دارند جبهة متحد تشكيل مي‌دهند

اينها اسلام اصيل قاطع و انقلابي را با برچسب قشري بودن و تنگ‌نظري مورد هجوم قرار مي‌دهند ما اطلاع دقيق داريم كه اين افراد مدعيان نظرهاي باز و پيشرفته و ژرف‌نگر، اينجا و آنجا مي‌روند براي اينكه با تنگ‌نظران واقعي و قشريون واقعي جبهه متحدي عليه اسلام راستين پيشرو انقلاب آفرين، بوجود بياورند كه البته موفق نخواهند شد

بنابراين خلاصة پاسخ من اينست كه بله كماپيش جريانهاي تنگ‌نظرانه قشري وجود دارد ولي آنچه اين مدعيان تفكرات پيشرو با برچسب تنگ‌نظري و قشري‌گري مي‌كوبند آن جريان واقعي قشري تنگ‌نظرانه نيست، آنها با اين نام جريان اصيل و قاطع سازش ناپذير پيشرو پيشتاز انقلاب آفرين اسلامي را مي‌خواهند بكوبند و باز هم تكرار مي‌كنم كه موفق نخواهند شد

مي‌دانيم رسانه‌هاي امپرياليستي و صهيونيستي هم روي اينكه در ايران يك جريان قشري‌گري و انحصارطلبي وجود دارد خيلي تبليغ مي‌كنند

جنابعالي روي آن تبليغات و جنگ رواني رسانه‌ها و تبليغات و اظهارات چهره‌هاي داخلي چه رابطه‌اي مي‌بينيد؟

دو رابطه يك رابطة طبيعي براي اينكه اينها با آنها در برخي از زيربناهاي فكري همآهنگي دارند، زيربناهاي فكري مشترك دارند و يكي هم رابطة سياسي، كه البته اين شامل همة اينها نيست برخي از اين كساني كه در داخل اين آواها را سرمي‌دهند با صاحبان آن سروصداهاي برون مرزي سروسري دارند

/ 53