انسان موجودي است آزاد از جبر طبيعت و جبر جامعه و تاريخ
آزادي يعني تسلط انسان بر ساختن خويش و ساختن محيط خويش، امتياز انسان بر همه موجودات ديگر عالم طبيعت اين است كه ميتواند بر طبيعت مسلط باشد و شرايط طبيعي را بر وفق خواسته و نياز خود دگرگون كند يا در برابر هجوم عوامل نامساعد طبيعي سد و مانع به وجود آورداين توان در جانداران ديگر نيز كم و بيش هست اما آنچه انسان ميتواند و ميكند در مقايسه با آنچه جانداران ديگر ميكنند بسي پيشرفتهتر و كاملتر است خلاقيت فني و صنعتي و چارهانديشيهاي پيشرفته انسان در رويارويي با شرايط طبيعي ميدان گستردهاي براي آزادي او به وجود آورده است او در يك محيط گرمسير ميتواند هواي سرد مطبوع بسازد و از آن بهرهور شود و در پاي كولر آبي يا گازي بنشيند و به طبيعت گرم منطقه خويش بگويد من زير سلطه سوزان تو نيستم و آزادم در پرتو خلاقيت، انسان درجه بالايي از آزادي خويش را تأمين كرده است آزادي در برابر سلطه عوامل طبيعينظير اين وضع در رابطه فرد انسان با جو اجتماعياش وجود دارد انسانهايي را ميبينيد كه در برابر نظام جبار و پرقدرت حاكم بر محيطشان بپا ميخيزند و نيروهاي بالقوه ضد آن نظام را در جامعهشان شناسايي ميكنند و برميانگيزند و پرورش ميدهند و طوفاني برضد نظام نامطلوب حاكم به وجود ميآورند و آن را سرنگون ميسازند و عملاً نشان ميدهند كه انسان، انسان آزاد، محكوم جبر اجتماعي محيط و زندگي خويش نيز نيستاينها نشانههاي بارز و روشنگر براين حقيقت است كه انسان موجودي است آزاد، خودساز و محيطساز، آزاد از جبر طبيعت و آزاد از جبر جامعه و تاريخاز ديدگاه اسلام زيربناي مسئوليت انسان در برابر خدا، حق، همين آزادي است كه دست آفرينش در سرشت او نهاده است اما اسلام پا از اين فراتر مينهد و به انسان ميگويداي انسان مواظب باش به بند هوسهاي سركش و خودمحوريها و خودكامگيهاي درونياتي نيز درنيايي كه آزادي واقعي تو وقتي به خوبي ميدرخشد و زمينه تعالي واقعي تو را هموار ميسازد كه از اين هوسهاي سركش و خودكامگيهاي ساقطكننده نيز آزاد باشي و با سلطه آنها به روند حركت اليالله درآويزي و بجنگي و آزادي خود را در انتخاب راه به سوي او و پيمودن موفقيتآميز اين راه حفظ كني