پس از فوت آيت الله بروجردي 1340 ش من از نظر تقليد و احتياط به امام رجوع كردم و دائم با ايشان انس داشتم بعد از فوت مرحوم آيت الله بروجردي افراد زيادي به عنوان مرجع و رهبر شيعيان معرفي شدند ولي امام از خانه بيرون نيامد تا هيچ گونه تبليغي براي خود نكرده باشد آن زمان هنوز رساله ايشان چاپ نشده بود با اين كه در روزنامه ها تصوير ايشان را به عنوان مرجع تقليد زده بودند ، وليكن ايشان اصلاً نمي خواستند در اين مسائل باشند و خودشان را كنار مي كشيدند تا اين كه در مجلسي آقاي مولايي به ايشان گفت ما مقلد شما هستيم و رساله شما را مي خواهيم عاقبت طلبه ها رساله ايشان را گرفتند و با پول خودشان آن را چاپ كردند يك روز هم من مبلغي را به عنوان سهم امام خدمتشان بردم امام مرا نصيحت كرده و فرمودند حالا كه آيت الله بروجردي از دنيا رفته ، فكر نكنيد كه ايشان رازق ما بوده است ، رازق ما خداست شما بايد عزت روحانيت را حفظ كنيد تا فكر نكنند روحاني محتاج است نبايد كوچكترين جمله اي كه در آن بي احترامي به روحانيت باشد ، بگوييد شما در اين موضع گيري ها براي انتخاب و معرفي مرجع حق نداريد يك كلمه از من حمايت كنيد يا غيبتي از آقاي ديگري بكنيد شما وظايفتان را خوب انجام دهيد و به درد مردم برسيد بعضي ها بعد از مرحوم آيت الله بروجردي مي خواهند ميان روحانيت شكاف ايجاد كنند ما بايد مواظب انجام وظيفه خودمان باشيم بعد از نصيحتهاي زياد ايشان ، پول را در محضرشان گذاشتم ايشان گفتند اين پول سهم امام است نه مال من است ، نه مال شما ! به مسجد بدهيد خودتان هم هرچه نياز داريد برداريد من گفتم آقا ! من هيچ نيازي ندارم الان نياز شما براي طلبه ها و ديگر امور بيشتر است اگر اجازه بدهيد ، همان طور كه مورد نظر شماست ، در گرفتن سهم امام عمل كنم امام به خط مبارك خود ، همان روز اجازه اي براي من صادر كردند كه در هنگام جستجوهاي ساواك از خانه ام ، آن را بردند