عـلاوه بـر ايـن بـرهـان عـقـلى روايـات فـراوانى نيز در اين مورد داريم و ما از باب نمونه به بعضى از اين روايات اشاره مى كنيم :پـيـامـبـر فـرمـودنـد: (اَللّهـُمَّ ارْحـَمْ خـُلَفائِى قـيلَ: يا رَسـُولَ اللّهِ وَ مـَنْ خـُلَفاؤُكَ؟) سؤال شد يا رسول الله خلفاى شما چه كسانى هستند؟ فرمود: (اَلَّذي نَ يَاءْتُونَ مِنْ بَعْدى يَرْوُونَحَدي ثى وَ سُنَّت ى )(24) خلفاى من كسانى هستند كه بعد از من مى آيند و احاديث مرادر جامعه بيان مى كنند. يعنى حلقه وصل بين من (صاحب شريعت ) و امت من هستند. آنها شريعت را ازمن به ارث مى گيرند و به جامعه تحويل مى دهند.روايـت ديـگـر، عـلى بـن حـمـزه از وجـود مـبـارك امـام مـوسـى بـن جـعـفـر(ع )نـقـل مـى كـنـد:قـال مـى كـنـد: قـال : سـمـعـت عـن ابـى الحـسـن مـوسـى بـن جـعـفـر(ع ):يقول : (اِذ ا ماتَ الْمُؤْمِنُ بَكَتْ عَلَيْهِ الْمَلا ئِكَةُ وَ بُقاعُ الاَْرضِ الَّتى كان يَعْبُدُ اللّهَ عَلَيْه اوَ اَبـْو ابُ السَّماءِ الَّتـى كانَ يـَصـْعـَدُ بـِاَعـْم الِهِ فـيه ا وَ ثـَلُمَ فِى الاِْسْلا مِ ثُلْمَةً لا يَسُدُّه اشَىْءٍ)(25) وقتى مؤ من از دنيا مى رود زمين و آسمان بر او مى گريند، زمينى كه او درآن عـبـادت و سـجـده مـى كـرده اسـت ، و آسـمـان كـه مـحـل صـعـوداعمال و حسنات او به عرش بوده است . و وقتى كه مؤ من از دنيا مى رود شكافى در اسلام بوجودمـى آيـد كـه آن شـكـاف قـابـل جـبران نيست ، هيچ چيزى نمى تواند خلا وجودى او را پر كند. اين مـطـلب بـراى مـسـتـمـعـيـن مـقـدارى سـنـگـيـن بـود كـه مـؤ مـن ايـنـقـدر شـاءن دارد. امـام استدلال آورد (لاََنَّ الْمُؤْمِنينَ الْفُقَهاءَ حُصُونُ الاِْسْلا مِ)(26) مؤ منانى كه فقيه و دينشـنـاس هـسـتـنـد ايـنها دژهاى اسلامند. (كحصن سور المدينة لها) مانند حصارِ شهرها. حصارى درقـديـم بـوده اسـت براى جلوگيرى از تجاوز دشمن ديوارهاى بسيار ضخيم و بلند و مرتفع مىساختند كه از دسترس دشمن در امان بمانند، امام ، فقهاء را به دژ تشبيه مى كند. نقش دژ حراستو حفاظت از امت است . فقيه هم اگر بخواهد حصن حصين جامعه باشد بايد مقتدر باشد. فقيه بدوناقـتـدار كـه در خـانـه مـنـزوى بـاشد و به وسيله يك پاسبان جابه جا بشود نمى تواند براى اسـلام دژ بـاشـد. پـس نـتيجه مى گيريم كه فقها حافظ و نگهبان امت اسلام بايد باشند و اينحـفـاظـت و نگهبانى از امت اسلام در شرايطى و در صورتى امكان پذير است كه اين فقيه قدرت حفاظت داشته باشد تا بتواند پاسدارى كند.روايـت ديـگـرى از امـام صـادق (ع ): ق الَ رَسـولُ اللّ هِ(ص ): (اَلْفـُقـَه اءُ اُمـَن اءُالرُّسُلِ)(27) فقهاء امين رسولان در شريعت و رسالت هستند. پس علماء براى حفظ اين امـانـت كه از سوى انبياء به دست آنان سپرده شده است بايد قدرت داشته باشند. اگر شما يكثروت سنگينى را به كسى امانت