حكم منكران ولايت فقيه - ولایت فقیه (پرسش ها و پاسخ ها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ولایت فقیه (پرسش ها و پاسخ ها) - نسخه متنی

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

انتصاب 2 ـ انتخاب 3 ـ دوگانه ، هم انتخاب و هم انتصاب ) بررسى گرديد ونـتـيـجـه ايـنـكـه حـق هـمـان نـظـريـه انـتـصـاب اسـت و اگـر سـؤال شـود نـقش مردم چگونه است ؟ جواب اين است كه مردم فقط نقش بيعت دارند، همان نقشى كه باپـيـامـبـر(ص ) و امـيـرالمـؤ مـنـيـن (ع ) داشـتـنـد و در زمـان امـام عـصـر(عجل الله تعالى فرجه الشريف ) همان نقش را مردم با نايب آن حضرت دارند.

در زمـان حـضـرت امـيـر(ع ) دورانـى كـه ايـشـان خـانـه نـشـيـن بـودنـد (25سـال ) آن حـضـرت اخـتـيـارات و صـلاحـيـت هـا را قـطـعـاً داشـتـنـد ولى دراِعـمـال اختيارات مانع وجود داشت اينگونه نبود كه ايشان واجد اختيارات نباشند. و زمانى كه مردمبـا آن حـضـرت بـيـعـت كردند، موانع اعمال اختيارات و احكام برطرف گرديد. مساءله اختيارات وصـلاحـيـت فـقـيـه عـادل هـم بـه هـمـيـن گـونـه اسـت . بـنـابـرايـن پـاسـخ سـؤال دوم (نـقـش مـردم در مـشـروعـيـت حـاكـمـيـت و ولايـت فـقـيـه چـيـسـت ؟) در پـاسـخ سـؤال اول مشخص مى شود.

حكم منكران ولايت فقيه

سـؤ ال پـنـجـم ايـن اسـت كـه (اگـر كـسـى ولايـت فـقـيـه راقبول نداشته باشد مى شود گفت كافر است ؟)

قـبـلاً تـوضيح داده شد كه فقيه عادل داراى سه منصب است : منصب قضا، منصب افتاء و منصب ادارهامـور جـامـعـه . دو مـنـصـب قـضـا و افـتـاء را هـمـه فـقـهـا بـه اتـفـاق و اجـمـاعقـبـول دارنـد. در ولايت به معناى سوم هر چند بعضى از فقها روى آن توقف كرده اند ولى بيانشد كه با تتبع در فقه روشن مى شود كه روى اين موضوع هم اتفاق و اجماع فقها وجود دارد وايـن مـسـاءله از ضـروريـات و قـطـعـيـات فـقـه اسـت و ولايـت نـوع سـوم هـمقـابـل انـكـار نـيـسـت . البـتـه بعضى از فقها كه خيلى نادر هستند مانند مرحوم آية الله العظمىخـويى ، ولايت فقيه به معناى اول و دوم را قبول دارند و ولايت فقيه به معناى تصدى امور عامهرا هـم رد نـمـى كـنـنـد و اگـر بـا ظـرافـت و دقـت بـه مـسـاءله تـوجـه شـود آن را هـمقـبـول دارنـد و مـى فـرمـايـنـد فـقـيـه عـادل مـى تـوانـد حـكـومـتتشكيل بدهد و اداره امور جامعه را برعهده بگيرد منتهى اختلاف در اين است كه ايشان مى فرماينداز بـاب امـور حـِسـبـيـه نـه از بـاب نـيـابـت امـام عـصـر(عجل الله تعالى فرجه الشريف ) (البته همانطور كه به خاطر داريم در اواخر عمر شريفشان زمـانـى كـه اوضـاع عـراق بـه هـم ريـخـت ايـشـان شـوراى انـقـلابتـشـكـيـل دادنـد، مـشـابـه هـمـان شـورايـى كـه حـضـرت امـام (ره ) زمـانى كه در فرانسه بودندتـشـكـيـل دادنـد، همين مساءله دليل اعتقاد ايشان به اين امر است كه اگر زمانى بنا باشد حكومتىتـشـكـيـل شـود قـدر مـتـيـقـَن فـرد صـالح در بـيـن جـامـعـه ، فـقـيـهعـادل اسـت ) پـس مـورد سـؤ ال ، ولايـت بـه مـعـنـاى سـوم يـعـنـى تـصـدى اداره امـور جامعه است .حـال اگـر كـسى به اين معنا ولايت را قبول نداشته باشد آيا مى توان گفت كافر است يا خير؟بـالاتـر از ايـن اگـر كـسـى ولايـت ائمـه مـعـصـومـيـن (ع ) را بـه آن گـونـه كـه مـاقـبـول داريـم قـبـول نـداشـتـه بـاشـد آيـا كـافـر اسـت ؟ در مـورداهـل تـسنن بجز ناصبى ها بقيه اهل بيت را قبول داشته و محبّ آنها هستند بخصوص شافعى ها. اماراجع به مساءله ولايت به آن معنايى كه ما قائل هستيم كه بعد از پيامبر(ص ) امامت و رهبرى بهآنـهـا مـنـتـقـل شـده اسـت ، تـوجـيـه نـيـسـتـنـد و اعـتـقـاد نـدارنـد، بـا ايـنحال مسلمانند و نمى شود گفت كافر هستند. پس اگر كسى به اين معناى ولايت يعنى تصدى امورجامعه نرسيده و پى نبرده باشد، مسلمان است و كافر به او اطلاق نمى شود.

تـوجـه شود همانطور كه قبلاً گفته شد اگر كسى در برابر ولى فقيه قدعلم كرده و مخالفتكـنـد، ايـن

/ 46