خطبه 008-درباره زبير و بيعت او - شرح نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شرح نهج البلاغه - نسخه متنی

ناصر مکارم شیرازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 008-درباره زبير و بيعت او

يعنى به الزبير فى حال اقتضت ذلك و يدعوه فى الدخول فى البيعه، ثانيا.

مقصود امام از اين سخن زبير است در جايى كه اقتضاى چنين سخنى داشت و هدف امام اين است كه با اين سخن او را به بيعت خود باز گرداند.

خطبه در يك نگاه:

گوشه اى از داستان طلحه و زبير و پيمان شكنى آنها را در شرح خطبه هاى سابق خوانديد، آنها با امام به ميل و اختيار خود بيعت كردند و حتى هنگامى كه خدمتش رسيدند و اجازه رفتن به عمره را خواستند، امام فرمود: شما قصد عمره نداريد.

سوگند ياد كردند كه هدفى جز اين ندارند! امام به آنها پيشنهاد كرد كه بار ديگر بيعت خود را تجديد كنيد، آنها نيز با تعبيرات موكد، بيعت را تجديد كردند.

امام به آنها اجازه داد كه براى عمره بروند، هنگامى كه خارج شدند، به حاضران فرمود: به خدا سوگند آنها را در فتنه اى مشاهده خواهيد كرد كه (جنگ و خونريزى به راه مى اندازند و خودشان) در آن كشته مى شوند.

زبير براى توجيه پيمان شكنى خود بهانه اى درست كرد، و آن اين كه تنها با دستش بيعت كرده و مجبور بوده و با قلب بيعت نكرده است! امام در پاسخ او اين خطبه را ايراد فرمود (اين نكته قابل توجه است كه بعضى اين سخن را به امام حسن مجتبى (ع) نسب
ت داده اند كه به امر پدرش على (ع) پس از خطبه عبدالله بن زبير در روز جمل فرمود، ولى بعيد به نظر نمى رسد كه على (ع) اين سخن را قبلا در پاسخ ادعاهاى زبير بيان فرموده بود و امام حسن (ع) از آن در خطبه اش در روز جمل بهره گيرى كرد): يزعم انه قد بايع بيده، و لم يبايع بقلبه، فقد اقر بالبيعه، و ادعى الوليجه.

فليات عليها بامر يعرف، و الا فليدخل فيما خرج منه.

ترجمه:

او ادعا مى كند كه بيعتش تنها با دست بود نه با دل، پس اقرار به بيعت كرده، ولى مدعى يك امر پنهانى است (كه نيتش بر خلاف آن بوده) بنابراين بر او لازم است كه دليل روشنى بر اين ادعاى خود بياورد و گرنه بايد در آن چيزى كه از آن خارج شده، داخل شود و به بيعت خود باز گردد و نسبت به آن وفادار باشد.

/ 350