خدا و نظام آفرينش (2) - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خدا و نظام آفرينش (2)

درس 8: فرق تصادف با كارهايي كه از روي تدبير انجام مي گيرد :

كارهايي كه در آن نظم، ترتيب، محاسبه و اندازه گيري به كار رفته باشد مسلماً مولود فعاليت يك طراح زبردست و سازنده خردمند است كه با محاسبه دقيق، عمل و كار خود را به وجود آورده است، ولي كارهايي كه از هر گوشه آن، هرج و مرج و بي نظمي مشاهده شود نتيجه تصادف و يا زاييده يك عامل بي فكر و بي خرد و ناآگاه است.

براي روشن شدن اين مطلب، براي هر دو نوع كار، چند مثال مي زنيم و قبلاً روشن ترين مثالي را كه برخي از دانشمندان زده اند مي آوريم:.

فرض كنيم دو ميليون تن سنگ، آجر، آهن، سيمان، آهك، گچ، چوب، شيشه، كليد، لوله، لولا و ساير لوازم ساختمان در انباري موجود است، يك ميليون تن از آن در اختيار مهندسي قرار مي گيرد كه آن را از انبار خارج كرده و در زمين همواري به صورت يك ساختمان چند طبقه در آورد. چندي بعد سيل مهيبي مي آيد و يك ميليون تن باقيمانده را از انبار خارج كرده در زمين همواري به صورت تلي در مي آورد. عمارت چند طبقه، مصنوع و محصول اراده مهندسي است و تل انباشته شده محصول عمل طبيعي سيل است.

افراد عاقل ازهر ملت و در هر عصري وقتي وارد عمارتي كه مهندسي آن را ساخته است مي شوند، مي بينند همه چيز روي محاسبه صحيحي در جاي خود قرار دارد. آجرها در داخل پايه ها، سنگ هاي مرمر روي بنا، تيرآهن ها به اندازه هاي مختلف سقف ها را نگاه داشته و درها در جاي خود قرار گرفته است و ساختمان با نقشه دقيقي داراي لوله كشي آب و گاز و سيم كشي برق و تلفن است و خلاصه نظم و حساب از در و ديوار آن به چشم مي خورد.

اما وقتي كه سراغ آن تل انباشته مي روند مي بينند تنها چيزي كه در آن نيست محاسبه و نظم است. سنگ هاي مرمر زيرگل ها مانده، تير آهن ها بي حساب هريك در گوشه اي افتاده، سيم ها و كليدها درهم و برهم لابه لاي آجرها رفته، درها و شيشه ها شكسته و لوله ها كج و معوج، بعضي متمايل و برخي افقي قرار گرفته است، خلاصه چيزي كه در آن ديده نمي شود نظم و حساب و اندازه گيري است.

بدون ترديد براي بيننده اين نتيجه به دست مي آيد كه سازنده ساختمان، عالم بوده و سازنده تل، علم نداشته است. مهندس عمارت، با اراده و اختيار خود هر چيزي را با محاسبه و اندازه گيري در جاي خود قرار داده است؛ ولي سيل، اراده و اختيار نداشته بلكه فشار آب به طور تصادفي و اتفاقي هر چيزي را به جايي افكنده است.

اينك مثال هاي ديگر

1. فرض كنيد وارد اتاقي مي شويد مي بينيد كه دو نفر پشت ماشين تحرير نشسته اند و مي خواهند قصيده معروف شاعر ايراني و سخن پرداز جهان ادب (سنايي غزنوى) را كه مطلع و بيت نخستين آن چنين است تايپ كنند:.

ملكا ذكر تو گويم كه تو پاكي و خدايي. نروم جز به همان ره كه توام راه نمايي. ولي يكي از آنها درس خوانده و آشنا به حروف و كلمات است و ديگري بي سواد و نابيناست، ولي مي تواند با انگشتان خود دگمه هاي حروف را فشار دهد و ماشين تحرير را به كار اندازد.

هر دو نفر مشغول كار مي شوند؛ شخص عالم و درس خوانده و حروف شناس، نخست انگشت خود را روي حرف (م) و سپس روي (ل) از آن پس روي (ك) و بعد روي (ا) و پس از آن به ترتيب روي (ذ) و (ك) و ... مي گذارد و چيزي نمي گذرد كه تمام ابيات را صحيح و كامل ماشين مي كند.

اما آن مرد نابينا و بي سواد كه فقط مي تواند ماشين را به كار اندازد، وقتي مشغول كار مي شود از آن جا كه حروف را نمي شناسد و جاي آنها را نمي داند، پس از سياه كردن صفحه يا سطرهايي ملاحظه مي شود كه حروف و كلمات بي معنايي را روي صفحه نقش كرده است كه به هيچ وجه نمي توان براي آنها معنايي پيدا كرد. اولي مصنوع يك انسان عالم و داناست، دومي مصنوع يك نابيناي بي سواد. هرگاه هزاران نابيناي درس ناخوانده، ميليون ها صفحه را سياه كنند تا شايد يك نسخه صحيح از اين قصيده را ماشين كنند، نخواهند توانست؛ زيرا محاسبه و اندازه گيري لازم در كار آنها وجود ندارد.

بنابر اين ما در هر نقطه دنيا، به صفحه كاغذي كه قصيده اين شاعر ايراني در آن به طور صحيح ماشين شده باشد روبه رو شويم، خواهيم گفت اين صفحه اثر شخصي است كه بر پايه آشنايي به اسلوب ماشين نويسى، اين قصيده را ماشين كرده است و هرگز به خود اجازه نخواهيم داد كه بگوييم: اين صفحه بر اثر فعاليت انگشتان شخصي نابينا و بي سواد يا براثر بازي كردن كودكي با حروف ماشين تحرير، پديد آمده است.

2. هنرمند چيره دستي مناظر زيبايي از طبيعت را بر صفحه كاغذي ترسيم مي كند و منظره پرندگان و انسان هايي را كه در لب دريا زندگي مي كنند و تعدادي از آنان در ميان دريا مشغول شنا هستند و برخي بر ساحل صخره اي و شني به استراحت پرداخته اند نشان مي دهد؛ حتي چين و شكن آب ها، حركت كشتي ها، جزيره هاي درون دريا و مزارع و باغ هاي با طراوت ساحل، در آن منعكس است.

مطالعه اين تابلو، هر بيننده اي را بر آن مي دارد كه ازدستاورد هنر او كه توانسته است دورنماي مناظري را در يك قطعه كاغذ كوچك جاي دهد و با تركيب چند رنگ گوناگون صحنه اعجاب انگيزي را بيافريند تقدير كند.

اين اثر هنري همان طور كه حاكي از وجود پديد آورنده آن است هم چنين حاكي از هنر، فكر و شعور اوست و هرگز كسي احتمال نمي دهد كه يك فرد بيگانه از امور هنري بدون فكر و انديشه براي سرگرمى، قلم را روي كاغذ كشيده و به طور تصادف چنين تابلو زيبا و جالبي را كشيده باشد. چنين احتمالي به ذهن هيچ كس خطور نمي كند و اگر فردي چنين سخني را براي شوخي هم بگويد با تخطئه همگان رو به رو مي گردد؛ زيرا محال است چنين منظره اي بدون فكر و انديشه به وجود آيد.

/ 161