خدا و نظام آفرينش (4) - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خدا و نظام آفرينش (4)

درس 17: سابقه گرايش به ماديگري و گفتار بعضي از دانشمندان درباره خدا

در هر دوره اى، افراد انگشت شماري از مسير خداشناسي و اعتقاد به ماوراي طبيعت فاصله گرفته و عقايدي را بر خلاف اين انديشه ابراز مي كردند و در زمان پيامبر اكرم(ص)و عهد جاهليت نيز افرادي از اين قبيل وجود داشتند كه قرآن مجيد به عقيده آنان اشاره كرده و مي فرمايد:.

و قالوا ما هي اى حياتنا الدُّنيا نموتُ و نحيي و ما يُهلكُنا اِى الدَّهر...؛ (1) .

و گفتند كه، زندگي جز زندگي دنيوي كه در آن مي ميريم و زنده مي شويم نيست و ما را جز طبيعت و روزگار از بين نمي برد.

با اقتباس از اين آيه در اعصار نخستين اسلامي به كساني كه منكر خدا بوده اند (دهرى) مي گفتند و اين گروه همواره در تمام دوره ها در اقليت بوده اند به طوري كه در تمام دوران تمدن يوناني و اعصار درخشان اسلامي به زحمت مي توان چند تن از دانشمندان را نام برد كه واقعاً منكر خدا بوده باشند.

در فلسفه اسلامي از برخي از دانشمندان يوناني نام مي برند كه گويا در صف مقابل خداپرستان قرار داشتند و از برخي از سخنان آنان بوي انكار خدا استشمام مي شود، ولي عده اي از دانشمندان معتقدند كه آنان ملحد و منكر خدا نبوده و ابهام و اجمال سخنانشان باعث اين سوء تفاهم شده است.

بنابراين مسير اصلي بشر در تمام قرون، همان توجه به خدا و تقديس عقايد ديني بوده و ماديگري يك نوع انحراف از افكار جهانى، بلكه يك نوع انحراف از فطرت و سرشت انساني به شمار مي رفته است.

آرى، از نيمه قرن هيجدهم و نوزدهم، مسأله نفي عقايد ديني و انكار عوالم روحي و منحصر كردن دايره هستي به ماده و پديده هاي مادي در ميان گروهي از دانشمندان غربي به عللي كه بعداً تشريح خواهيم كرد قوت گرفت، ولي با وجود اين، در همان زمان نيز اين طبقه در برابر صفوف خداپرستان در اقليت بودند و در قرن بيستم ماديگري ارزشي را كه كسب كرده بود از دست داد و هم اكنون شخصيت هاي بزرگي كه همگي پايه گذاران علوم طبيعي هستند در صف خداپرستان قرار گرفته اند.

گواه اين مطلب كتابي است كه اخيراً درباره اثبات خدا به قلم چهل تن از دانشمندان بزرگ معاصر نوشته شده است.

(فن براون) بزرگ ترين دانشمند موشكي آمريكا ضمن مصاحبه اي چنين گفت:.

من با بسياري از دانشمندان جهان آشنا شده ام و تعداد زيادي از آنان را مي شناسم، ولي هرگز به دانشمندي برخورد نكرده ام كه شايستگي عنوان دانشمند داشته باشد و بتواند طبيعت را توجيه و تفسير كند، بي آن كه پاي خدا را به ميان بكشد.

علم در جستجوي درك (آفريدگار) است و هيچ كس نمي تواند كاري بكند جز اين كه در صدد درك آفريدگار باشد.

دانشمنداني را مي شناسيم كه سالياني دراز بر اساس يك رشته علل اجتماعي و سياسي از مكتب ماديگري ترويج مي كردند، ولي پس از مدتي بر اثر عوامل فطري به پيش گاه خداوند بزرگ پيشاني مسكنت ساييده و زانوي اعتراف به زمين زدند.

فيلسوف مشهور آلماني (رئينگ) يك ماترياليست كامل عيار بود، ولي براثر عوامل فطري و دلايل فكرى، راه خداشناسي را در پيش گرفت و كتابي به نام دنيا مخلوق است نوشت. فيلسوف ديگري به نام (رومين انگليسى) مدت ها از فلسفه ماترياليسم دفاع مي كرد، ولي بالأخره در پرتو نيروي فطرت به خدا شناسي بازگشت و گفت:.

تمام مباني علمي و فلسفي من درباره پيدايش جهان از ماده بدون شعور، باطل و افسانه است و وجود جهان بدون صانعي حكيم و توانا كه احساس دروني من به تحقق او گواهي مي دهد محال است و آفريدگار جهان حق است.

(ميكائيل فارادى) فيلسوف انگليسي در آخرين روزهاي بيماري خود در پاسخ يكي از دوستان خود كه از او پرسيد درباره چه موضوعي مي انديشى چنين پاسخ داد:.

من به پيش گاه خداوند بزرگ پيشاني مسكنت مي سايم و زانوي اعتراف به زمين مي زنم، تنها به فطرت و احساس و شعور باطنم و آن كسي كه همه نظام علوم و قوانين جهان گواه بر وجود او هستند مي انديشم و اطمينان دارم كه تقصيرات و بيهوده گويي هاي مرا خواهد بخشيد.

از اين نمونه در ميان فلاسفه مادي كه بعدها در جرگه فيلسوفان خداشناس در آمده اند فراوان است؛ دانشمند معاصر ما (انيشتن) معتقد است كه در هر دانشمندي روح خدا پرستي و اعتقاد به ماوراي جهان ماده وجود دارد و مي گويد:.

به سختي مي توان در ميان مغزهاي متفكّر جهان كسي را يافت كه داراي يك نوع احساس مذهبي نباشد.

برخي از دانشمندان گاهي روي عللي به ماديگري تظاهر مي كنند، ولي در محيط هاي دور از جنجال هاي سياسي و غيره ناخودآگاه سخناني به زبان جاري مي سازند كه حاكي از تسلط روح خداپرستي بر اعماق دل و جان آنهاست.

اين جا بهتر است كه رشته سخن را كوتاه كرده به بيان علل گسترش گرايش به ماديگري در ادوار گذشته (نه زياد دور) در ميان ملل مغرب زمين بپردازيم.

/ 161