درس 106: قرآن و امكان بازگشت به زندگي جديد (2) - عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عقاید اسلامی در پرتوی قرآن حدیث و عقل - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اَفَعَيينا بِالخَلقِ الاَوَّلِ بَل هُم في لَبسٍ مِن خَلقٍ جَديد؛(32).

آيا ما از آفرينش نخستين خسته و ناتوانيم (تا نسبت به بازگشت آن عاجز گرديم) بلكه آنان در آفرينش جديد در شك و ترديد هستند.

مفسران اسلامى، از آن جمله عياشي در تفسير خود و فيض كاشاني در تفسير صافى (33) از امام صادق(ع)نقل مي كنند: (ابي بن خلف) استخوان پوسيده اي را كه به صورت خاكي در آمده بود حضور رسول خدا آورد و در محضرش فوت كرد و در فضا پراكنده ساخت. سپس گفت: اين استخوان هاي پوسيده را چه كسي زنده مي كند.

خداوند به پيامبر دستور مي دهد كه به او بگويد كه وي چرا آفرينش نخستين خود را فراموش كرده است و اگر آفرينش نخستين را ياد آور شود به امكان آن يقين پيدا مي كند:.

وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِىَ خَلقَهُ قالَ مَن يُحيِي العِظامَ وَ هِىَ رَميم؛(34).

براي ما مثلي زد (استخوان مرده را ساييده و در هوا پخش كرد) در حالي كه او آفرينش نخستين را به دست فراموشي سپرده بود (و لذا) مي گفت: كيست كه اين استخوان هاي پوسيده را زنده كند.

چكيده جواب در جمله (وَ نَسِىَ خَلقَهُ) نهفته است، ولي براي روشن ساختن مفاد آن در آيه بعدي به روشني پاسخ مي دهد و مي فرمايد:.

قُل يُحييهَا الَّذي اَنشَأَها اَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِكُلِ خَلقٍ عَليم؛(35).

بگو: همان خدايي كه آنهارا بدون هيچ سابقه اي براي نخستين بار آفريده بارديگر زنده مي كند و او به هر آفرينش آگاه است.

كَما بَدَأَنا اَوَّلَ خَلقٍ نُعيدُهُ وَعداً عَلَينا اِنّا كُنّا فاعِلين؛(36).

همان طور كه آنان را براي نخستين بار آفريديم، بار ديگر باز مي گردانيم. وعده اي است بر ما و ما آن را انجام مي دهيم.

اگر آفرينش نخست، امكان پذير است چرا آفرينش مجدد، جزو محالات قرار بگيرد.

درس 106: قرآن و امكان بازگشت به زندگي جديد (2)

3. تجديد حيات در بهاران.

همه ساله زمين هاي مرده كه در فصل زمستان فاقد جنبش و حركت و فروغ حيات نباتي هستند در فصل بهار به جنبش و تكاپو مي افتند و با ريزش باران بهاري فعاليت و كوشش خود را آغاز مي كنند. فصل زمستان، فصل خشكي و خاموشي زمين است. در اين فصل در منطقه هاي سرد سير، جزسرما و در مناطق ديگر جز باد چيز ديگري به چشم نمي خورد. پس ازسپري شدن اين فصل، باد بهاري مي وزد و باران به سطح زمين مي بارد و محيط براي نباتات و درختان، از لحاظ حرارت و رطوبت مساعد مي گردد.

خاك بي جان به جنب و جوش مي افتد و زمين چهره خود را با گياه و گل، سبز و رنگين مي سازد و در نتيجه زمين پس از مرگي طولاني دوباره زنده مي شود و آثار حيات خود را نشان مي دهد.

قرآن با ارائه اين نمونه حيات، بر امكان زندگي مجدد انسان، استدلال مي كند و از اين طريق به استبعاد افراد پاسخ مي گويد، زيرا اگر احياي مجدد مرده، يك امر ممتنع و محال باشد، بايد اين قانون كليت داشته باشد حتي در يك مورد هم ديده نشود كه موجود مرده اي روزي جامه حيات بر تن كند و اگر در يك مورد خلاف آن مشاهده شد، مثلاً زمين هاي مرده بار ديگر جامه حيات بر تن كردند، بايد نتيجه بگيريم كه احياي مجدد مردگان اعم از انسان و غير انسان جزو محالات نيست و صد درصد يك امرممكن است.

قرآن مجيد به اين استدلال در آيات متعددي با عبارت هاي مختلف اشاره مي كند:.

1. وَ تَرَي الاَرضَ هامدَةً فَاِذا اَنزَلنا عَلَيهَا الماءَ اهتَزَّت وَ رَبَت وَ اَنبَتَت مِن كُلِ ّ زَوجٍ بَهيجٍ ذلِكَ بِاَنَّ اذ هُوَ الحَقُّ وَ اَنَّهُ يُحيِي المَوتي وَ اَنَّهُ عَلي كُلِّ شَى ءٍ قَدير؛(37).

زمين را خشك مي بينى، هرموقع بر آن آب فرو فرستاديم تكان مي خوردو بالا مي آيد و از هر صنف و نوعى، زيبا و نيكو مي روياند اين، از آن جهت است كه خدا حق است و اوست كه مردگان را زنده مي كند و او بر همه چيز قادر است.

2. وَ اذ الَذي اَرسَلَ الرياحَ فَتُثيرُ سَحاباً فَسُقناهُ اِلي بَلَدٍ مَيِّتٍ فَاَحيَينا بِهِ الاَرضَ بَعدَ مَوتِها كَذلِكَ النُشُور؛(38).

خداوند كسي است كه بادها را فرستاد تا ابرها را به حركت در آورند آن گاه ما اين ابرها را به سرزمين مرده رانديم و به وسيله آن زمين را پس از مردنش زنده مي كنيم. چنين است رستاخيز انسان و جهان.

3. وَ هُوَ الَذي يُرسلُ الرياحَ بُشراً بَينَ يَدَىْ رَحمَتهِ حَتّي اِذا اَقَلَّت سَحاباً ثقالاً سُقناهُ لِبَلَدٍ مَيّتٍ فَاَنزَلنا به الماء فَاَخرَجنا بِه مِن كُلِ ّ الثَمَراتِ كَذلكَ نُخرِجُ المَوتي لَعَلَّكُم تَذَكَّروُن؛(39).

اوست كه بادها را مي فرستد، در حالي كه از رحمت خدا مژده مي دهند تا ابرهاي سنگين بار را حمل كنند. ما آنها را به سوي سرزمين هاي مرده مي فرستيم و به وسيله آنها آب را فرو مي فرستيم و به وسيله آن انواع ميوه ها را خارج مي سازيم. چنين است زنده كردن مردگان (اين مثل را زديم) تا شايد متذكر گرديد.

/ 161