رسيدگي به امور ديگران
رسيدگي به امور ديگران، احساس مسئوليت در قبال جامعه، با مسئوليت پذيري نيز از جملة اخلاق نيك و حسنه در تعاليم آسماني اسلام است و دربارة آن توجه و تأكيد فراوان شده است، به نحوي كه پيامبر گرامي اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ شخص بيتوجه به امور مسلمانان را از زمرة متدينين به اسلام خارج دانسته، و در اين باره ميفرمايند:مَن اَصبَحَ وَ لم يَهتَمَّ بِاُمورِ المسلمينَ فَلَيسَ بِمُسلِمٍ.[1]رسول اكرم در تفسير آية «وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ».[2]ميفرمايند:كسي كه همسايهاش را از ماعون (يعني مايحتاج ضروري زندگي) منع كند خداوند در قيامت او را از خير خود منع كرده و او را به خودش وا ميگذارد و كسي كه خدا او را به حال خود وا گذار كند در بدترين حالات خواهد بود.[3]نبي اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ خود شخصيتي است كه زندگاني سراسر افتخارش مملو از مسئوليت پذيري و گام برداشتن براي حل مشكل ديگران است و به اعتراف همگان تمام تلاش و كوشش آن حضرت براي رفع حاجات مسلمين و تعالي معنوي آنان بود. پيوسته تلاش بيوقفهاي براي هدايت آنها مبذول ميداشتند و شب و روزشان با فكر هدايت و ارشاد مردم طي ميشد، تا جايي كه خداوند متعال در قرآن مجيد به آن حضرت خطاب ميفرمايد كه شايد خودت را در اندوه اين كه مردم، ايمان نميآورند هلاك كني! لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلاَّ يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ.[4]پيامبر اكرم فرمودند:
كسي كه حاجت مؤمني را بر آورده كند خداوند حاجتهايي از او را بر آورده ميكند كه كمترين آنها بهشت است.[5]و فرمودند: محبوبترين مردم نزد خدا كسي است كه نفع بيشتري براي مردم داشته باشد.[6]نمونههاي بسياري در زندگي پيامبر اكرم و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ در مورد پذيرش مسئوليت در قبال جامعه به چشم ميخورد كه ما به جهت اختصار، نمونة كوچكي از آن را ذكر ميكنيم:در تفسير كشف الاسرار ميبدي آمده است كه: روزي حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ همراه عدهاي از اصحاب، از كوچههاي مدينه عبور ميكردند، در يكي از كوچهها تعدادي بچه مشغول بازي بودند و كنار آنها كودكي خود را روي زمين انداخته و گريه ميكرد. حضرت متوجه آن كودك شده و پهلوي او روي زمين نشستند، او را از زمين بلند كردند و علت گريهاش را جويا شدند، كودك گفت: من پسر رفاعه انصاري (كه در جنگ احد كشته شد) هستم، خواهري داشتم كه ازدواج كرد و مادرم نيز شوهر كرد و مرا از خود راند. اكنون من بي كس و تنها ماندهام. بچهها مرا سرزنش ميكنند و به بازي نميگيرند. حضرت بسيار ناراحت شده و اشك از چشمانشان جاري گرديد، بعد او را روي زانوي خود نشانده و فرمودند: ناراحت مباش، از امروز من پدر تو و دخترم فاطمه ـ سلام الله عليها ـ خواهر توست.كودك شاد شد و برخاست و فرياد زد: اي بچهها! ديگر مرا سرزنش نكنيد كه پدرم بهتر از پدرهاي شماست.آن گاه پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ دست او را گرفتند و به خانة دخترشان بردند و گفتند: دخترم! اين بچه ما و برادر توست، او را نگهداري كن، فاطمه ـ سلام الله عليها ـ نيز جامهاي تميز بر او پوشاندند، سرش را روغن زدند، ظرف خرمايي پيش روي او گذاشته و فرمودند: حسن و حسينم بياييد و با هم غذا بخوريد.بعد از رحلت حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ او خاك بر سر خود ميريخت و فرياد ميزد: وا ابتاه، امروز من يتيم شدم، و همة مردم از سوز او ميگريستند.قضية اطعام مسكين و يتيم و اسير در سه شب متوالي از سوي خاندان اهلبيت عصمت و طهارت، علي، فاطمه و حسنين ـ عليهم السلام ـ و افطار نمودن با آب كه در شأن اين عمل بزرگ، آياتي از جمله آيه: وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً[7] نازل شد، نيز نمونه ديگري بر تأييد و اهميت دادن ائمه معصومين ـ عليهم السلام ـ به اين خلق نيكو و صفت پسنديده است.