بیشترلیست موضوعات اخلاق اسلامي در برخورد سپاس سخن نخست 1- تواضع 2- تكبر 3- حسن خلق 4- سوء خلق و تند خويي 5- حلم و بردباري 6- غضب 1- برخورد با پدر و مادر 2- برخورد با همسر 3- برخورد با فرزندان 1- برخورد با خويشان 2- برخورد با همسايگان 1- برخورد با كوچكترها و بزرگترها 2- برخورد با ميهمان 3-برخورد با دوستان خدا 4- برخورد با دشمنان و منحرفان 1- شرايط دوست خوب 2- آداب دوستي آداب معاشرت آداب مسافرت توضیحاتافزودن یادداشت جدید
6. در خبر است كه رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ به يكي از اصحاب خود كه مريض بود فرمودند: بشارت باد تو را!مادر بيمار با شنيدن سخن آن حضرت به فرزند گفت: بهشت بر تو گوارا باد! حضرت به وي فرمودند: از كجا ميداني گوارا بودن بهشت را براي فرزندت؟ شايد او سخني را كه مورد احتياجش نبوده گفته است (و كلام بيموردي گفته باشد) و يا چيزي را كه احتياج نداشته از ديگري منع نموده است. (يعني اگر چنان نكرده باشد، به خاطر مرض، بهشت براي او خواهد بود).[9]البته لازم است توجه داشته باشيم، خداي ناكرده اين تصور واهي پيدا نشود كه ديگر نميبايست نكات بهداشتي را رعايت كرد تا در نتيجه بيمار شد و به اين اجر و ثوابي كه براي شخص مريض از روايات مستفاد ميگردد، رسيد. خير، توجهي كه دين مبين اسلام به نظافت، پاكي، بهداشت و سلامت فردي و اجتماعي و محيط زيست دارد، شايد در كمتر ديني وجود داشته باشد. منظور اين گونه روايات كسي است كه رعايت نكات ايمني و بهداشتي را نموده، ولي به خواست خداوند مريض شده است.در مورد حقوق بيماران بر ديگران و وظايف و طرز برخورد مؤمنين با اشخاص مريض، روايات بسياري وارد شده و دستورات متعددي به ما دادهاند، كه به تعدادي از آنها به طور اختصار اشاره ميكنيم:پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند: عيادت كنندة مريض داخل در رحمت خداوند است.[10]باز از آن حضرت نقل گرديده كه: حق مسافري كه بيمار شود بر رفقايش اين است كه سه روز در كنار او اقامت كنند.[11]در جايي ديگر پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودهاند: روز قيامت خداوند از بندهاي گلايه ميكند كه چرا از من به هنگام مريضي عيادت نكردي؟! بنده ميگويد: خدايا تو را چگونه عيادت كنم در حالي كه تو از هر نقص و عيبي پاكي؟ خطاب ميرسد فلان بندة من مريض گرديد و تو او را عيادت نكردي، در حالي كه اگر او را عيادت مينمودي، مرا در نزد او مييافتي.[12]اين روايت نيز از نبي اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ است كه ميفرمايند: كسي كه براي بر آوردن حاجت و خواستة مؤمن مريض، سعي و كوشش نمايد از گناهانش پاك ميشود و بمانند روز ولادت خود ميگردد، چه موفق بشود و چه موفق نگردد كه حاجب مريض را برآورد.[13]از امام جعفر صادق ـ عليه السلام ـ در اين زمينه روايتي رسيده است كه فرمودند: كسي كه به عيادت مريض برود، خداوند هفتاد هزار ملائكه را مأمور مينمايد كه تا روز قيامت براي او تسبيح و تهليل و تقديس گويند و برايش عبادت كنند و نيمي از ثواب نمازهاي آنها براي اوست.[14]به طور خلاصه ميتوان منافع عيادت بيماران را اين طور بيان كرد:1. اجراي دستور خداوند و شرع مقدس اسلام.2. كسب رضايت و محبت خداوند متعال.3. شادي مريض و بيمار بستري شده.4. ياد كردن نعمت مخفي سلامتي.[15]5. اداء حق ديني برادر مؤمن.6. ايجاد حس نوع دوستي و هم دردي.7. رفع مشكلات و خواستههاي شخصي بيمار و خانوادة او.در اين جا به چند نكتة اخلاقي، به هنگام عيادت مريض (كه مورد تصريح روايات است) اشاره ميكنيم:1. عيادت كننده بايد بسيار كم در نزد شخص بيمار بماند.[16] و در بعضي از روايات است كه توقف او فقط به اندازة دوشيدن شتر باشد.[17]2. عيادت كننده دست خود را بر سر و صورت، يا بازوي مريض بگذارد.[18]3. براي مريض هديه ببرد.[19]4. در نزد مريض چيزي نخورد.[20]تذكر اين نكته نيز لازم است كه آن چه دربارة مريضهاي معمولي گفتيم به طور مضاعف در مورد مصدومين و معلولان به طور اعم و جانبازان جهاد و جنگ به طور اخص جاري و ساري است، و اين حقيقتي آشكار و غير قابل ترديد و بينياز از اثبات است. بدان اميد كه حضرت حق جل و علا توفيق عمل به آن چه بيان شد را به همه ما عطا فرمايد. [1] . سورة توبه، 125.[2] . سورة بقره، 10.[3] . سورة نور، 61.[4] . ميزان الحكمة، ج 9، ص 121.[5] . خصال شيخ طوسي، ج ، ص 171.[6] . بحار الانوار، ج 78، ص 178.[7] . بحار الانوار، ج 78، ص 189.[8] . بحار الانوار، ج 78، ص 192.[9] . جامع السعادات، 2، 183.[10] . كنز العمال، ج 25141.[11] . خصال شيخ صدوق، باب سوم.[12] . ميزان الحكمة، ج 9، ص 128.[13] . ميزان الحكمة، ج 9، ص 128.[14] .بحار الانوار، ج 78، ص 217.[15] . در روايات از سلامتي با عنوان «نعمت مخفي» ياد شده است (مراجعه شود به بحار الانوار، ج 78، ص 70 به بعد).[16] . كنز العمال، ج 25139.[17] . وسايل الشيعه، ج 2، ص 642.[18] . وسايل الشيعه، ج 2، ص 642.[19] . وسايل الشيعه، ج ، ص 243.[20] . بحار الانوار، ج 78، ص 228.