با جوانان نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
از جمله اين كه :سـه نفر زن خدمت پيامبر اسلام ر آمدند .يكى از آنها گفت : يارسول اللّه ! شوهر من تصميم گرفته اسـت ديـگر با زن معاشرت نداشته باشد .زن ديگر گفت : يا رسول الله ! شوهرم تصميم گرفته است كه ديگر گوشت نخورد .و زن سوم گفت : يا رسول الله! شوهر من تصميم گرفته است كه ديگر بوى خـوش اسـتـعـمـال نكند .پيامبر اسلام از شنيدن اين جريان , غضبناك شدند, ديدند فكر انحرافى مى خواهد در بين مسلمانان رواج يابد.بـى وقـت بـه مسجد آمدند .وقتى به مسجد آمدند از بس عجله داشتند, عباى مبارك روى زمين كـشـيـده مـى شد .يك طرف عبا روى دوش پيامبر و يك طرف ديگر روى زمين كشيده مى شد.دسـتـور دادنـد مـردم جـمـع شوند .مردم به مسجد آمدند .پيامبرر روى منبر رفتند, ايستادند و فـرمودند: شنيدم يك فكر انحرافى در ميان اصحاب من پيدا شده است , اين چه روش غلطى است كـه در مـيـان مـسلمان ها پيدا شده است , من كه پيغمبر هستم گوشت مى خورم , از غذاى لذيذ استفاده مى كنم , لباس خوب مى پوشم , عطر استعمال مى نمايم , با زن معاشرت و مباشرت دارم و آن كس كه روشش روش من نباشد از من نيست .از آنچه در اين قسمت گفته شد, معلوم گشت اسلام حين متوجه كردن ما به عالم غيب و حيات جـاويـد بـه زندگى هم فرامى خواند .علاوه بر امور فوق توجه اسلام به ديد و بازديدها, پيشرفت و تمدن , مسافرت و تفريح سالم و بسيارى از امور ديگر, مبين توجه اسلام به زندگى است .