از جـمـلـه تـهاجمات فرهنگى در زمان ما ترويج تفكر جدايى دين از سياست است (سكولاريسم ) .استكبار جهانى و شيفتگان فرهنگ غرب كه از سويى دريافته اند مردم دنيا از زندگى سراسر مادى به تنگ آمده و در جستجوى آرمانى هستند كه بتواند خلا معنوى آنان را پركند و آنان را از اسارت حـاكـمـيـت مـسـتكبران نجات دهد و ازسويى ديگر شاهد پيشرفت همه جانبه و روز افزون نظام جـمـهـورى اسـلامـى هـسـتندو از مطرح شدن ايران به عنوان الگوى كشور اسلامى باحاكميت ارزش هـاى ديـنـى , تـرس و وحشت دارند, براى دلسردكردن مبارزان و آزادى طلبان در سراسر جـهـان , سـعـى در تـرويج تز جدايى دين از سياست دارند و چنين وانمود مى كنند كه دين , فق ط رابـطـه انـسـان را بـا خدا معين مى كند و كارى به مسائل اجتماعى و سياسى ندارد و ديندارى و حكومت دارى با هم جمع نمى شوند و در نتيجه , مبلغان دينى و رهبران مذهبى بايد مسائل فرعى و عبادى را به مردم بياموزند و در امور حكومتى دخالت نكنند.در حالى كه مى دانيم چنين تفكراتى صد در صد, مغاير با بينش اسلامى و دستورهاى قرآنى است , زيـرا پـيامبر اسلامر كه قرآن , اورا الگوى مسلمانان معرفى مى كند, با اين كه در ميان عرب حجاز, چـيـزى بـه نام دولت وجود نداشت , تشكيل حكومت دادند .خود رئيس و حاكم آن بودند, قوانين الهى و حدود را در جامعه پياده مى كردند .نماينده به اطراف مى فرستادند .در ميان مردم قضاوت مـى كـردنـد .سـفـيـر بـه نزد پادشاهان روانه مى نمود .جنگ و صلح و پيمان و معاهده داشتند و دستورهاى لازم را جهت اداره جامعه اسلامى صادر مى فرمودند.بـعـد از پيامبر اسلام ر بعد از مدت زمانى امام على للّه تشكيل حكومت دادند و خود مدتى رئيس و حاكم آن بودند.هـمچنين امام حسن مجتبى للّه در جنگ با پسر هند و قيام امام حسين للّه كه براى تشكيل حكومت اسـلامى و نفى حاكميت طاغوت بود و به طور قطع مى توان گفت كه تمام امامان در راه تشكيل حـكـومت اسلامى به شهادت رسيدند, همان گونه كه امام زمان (عج ) هم در راه تشكيل حكومت جـهانى اسلامى به مقام شهادت خواهد رسيد .اگر امامان ما صرفا مشغول مسائل فرعى و عبادى مـى شـدنـد و سـعى و تلاش درنفى حكومت طاغوت و تشكيل حكومت اسلامى نمى كردند, قطعا كـارى بـه آنـهـا نداشتند و آن بزرگواران را به مقام شهادت نمى رساندند .حكومت هاى طاغوت , امامان معصوم را سدى محكم در راه حاكميت خويش مى ديدند, لذا آنها را به شهادت مى رساندند تـا ايـن سد از ميان برود و بتوانند اميال و خواسته هاى شيطانى خويش را به مرحله اجرا در آورند, پـس عـملكرد پيامبر گرامى اسلام و پيشوايان دينى , دليل محكمى بر همبستگى دين و سياست است .