سوره مؤمنون - آيه هاى 25 - 20 - ترجمه تفسیر مجمع البیان جلد 18

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر مجمع البیان - جلد 18

امین الاسلام طبرسی؛ ترجمه: علی کرمی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سوره مؤمنون - آيه هاى 25 - 20

20. وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِن طُورِ سَيْنَآءَ تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبغٍ لِلْاكِلينَ.

21. وَاِنَّ لَكُمْ فِى اْلاَنْعَامِ لَعِبْرَةً نُسْقِيْكُمْ مِمَّا فِى بُطُونِهَا وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ وَمِنْهَا تَاكُلُونَ.

22. وَعَلَيْهَا وَعَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ.

23. وَلَقَدْ اَرْسَلْنَا نُوحاً اِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَومِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِن اِلَهٍ غَيْرُهُ اَفَلاَ تَتَّقُونَ.

24. فَقَالَ الْمَلَؤُاْ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَومِهِ مَا هَذَا اِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُرِيْدُ اَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَو شَآءَ اللَّهُ لَاَنْزَلَ مَلآَئِكَةً مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِى آبَآئِنَا الْاَوَّلِينَ.

25. إِنْ هُوَ اِلاَّ رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتّى حينٍ.

ترجمه

20 - و [بوسيله آن آبى كه از آسمان فرو فرستاديم ] درختى [پديد آورديم ]كه از طور سينا بر مى آيد [و] روغن و نان خورشى براى خورندگان مى روياند.

21 - و بيقين براى شما در دامها [درس ] عبرتى است؛ [چرا كه ما] از آن [شيرى ]كه در شكم آنهاست، به شما مى نوشانيم؛ و برايتان در آنها سودهاى بسيارى است و از آنها [بهره ور مى شويد و ]مى خوريد.

22 - و بر آنها و بر كشتى ها سوار مى گرديد.

23 - و بى گمان ما «نوح» را به سوى [جامعه و] مردمش فرستاديم؛ پس او به آنان گفت: [هان ] اى قوم من! خداى يكتا را بپرستيد [چراكه ] براى شما جز او خدايى نيست؛ پس آيا [در برابر او ]پروا، پيشه نمى سازيد؟

24 - پس اشراف كفرگراى جامعه اش گفتند: اين [مرد] جز بشرى همانند شما نيست؛ او مى خواهد بر شما برترى جويد؛ و اگر خدا مى خواست [پيامبرى بفرستد ]بى گمان فرشتگانى فرو مى فرستاد؛ ما اين [موضوع ] را [كه انسانى پيام آور خدا باشد، هرگز] درباره [تاريخ ] پدران نخستين [و نياكان ]خويش نشنيده ايم.

25 - او جز مردى نيست كه در وى نوعى ديوانگى است؛ از اين رو تا مدتى چشم به راه [حال ] او باشيد [كه يا بهبود يابد و يا جهان را بدرود گويد].

تفسير -

بخشى از نعمت ها و مواهب تفكرانگيز در جهان گياه و حيوان

در نخستين آيه مورد بحث، در اشاره به يكى از درختان تفكّرانگيز و پربركتى كه به خواست آفريدگار هستى از همين آب و ريزش باران از طور سينا سر برمى آورد و به بار مى نشيند، مى فرمايد:

وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِن طُورِ سَيْنَآءَ

و نيز بوسيله آن آبى كه از آسمان فروفرستاديم، افزون بر انبوه گياهان و گلها و درختان گوناگون، درختى را پديد آورديم كه از «طور سينا» سر بر مى آورد.

بدان دليل قرآن شريف درخت زيتون را بويژه، نام مى برد كه درختى بس عبرت انگيز و بهت آور است؛ چرا كه خود سر برمى آورد و سابقه ندارد كسى آن را آبيارى كرده باشد.

اين درخت با بركت ميوه اى مى دهد كه از آن روغن تهيه مى شود و از آن روغن بهره هاى بسيارى نصيب جامعه مى شود.

در مورد «طور سيناء» ديدگاهها متفاوت است:

1 - به باور گروهى از جمله «ضحّاك»، «نبطى»، «عكرمه» و «حبشى»، منظور از واژه «سيناء» همان صحرايى است كه كوه طور در آنجا قرار گرفته است.

2 - امّا به باور «مجاهد» منظور، نام سنگهاى آن منطقه است.

3 - برخى برآنند كه واژه «سيناء» به مفهوم «بركه» است.

4 - امّا برخى ديگر «طور سيناء» را به مفهوم كوهِ پر دار و درخت وصف مى نمايند.

5 - و به باور پاره اى ديگر، نام همان كوهى است كه ميان «مصر» و «ايلات» قرار دارد و در آنجا بود كه وحى بر حضرت موسى فرود آمد.

تَنْبُتُ بِالدُّهْنِ وَصِبغٍ لِلْاكِلينَ.

و اين درخت پربركت زيتون، روغن و نان خورشى براى خورندگان مى روياند.

آرى! از ميوه درخت زيتون، روغن زيتون تهيه مى شود كه هم خورش است و هم سودهاى بسيارى براى مردم دارد.

«ابن عباس» مى گويد: درخت زيتون هم روغن مى دهد و هم نان خورش و منظور از خورش، همان دانه هاى زيتون است.

از پيامبر گرامى آورده اند كه فرمود: زيتون درخت پربركتى است كه از آن روغن و نان و خورش به دست مى آيد: الزيت شجرة مباركة.

در دوّمين آيه مورد بحث، به نعمت ديگر خدا در جهان حيوان پرداخته و مى فرمايد:

وَاِنَّ لَكُمْ فِى اْلاَنْعَامِ لَعِبْرَةً

و بيقين در چهارپايان براى شما درس عبرت است؛

در آنها دليل و برهان روشنى است كه بسيار عبرت انگيز است و شما مى توانيد به قدرت بى كران خدا پى بريد.

نُسْقِيْكُمْ مِمَّا فِى بُطُونِهَا

چرا كه ما از آنچه در درون آنهاست شما را سيراب مى سازيم و از شير آنها به شما مى خورانيم.

وَلَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ كَثِيرَةٌ

و نيز در اين چهارپايان سودها و منافع بسيارى است: شما از كرك و پشم آنها بهره ور مى گرديد و در جابه جايى بارها و نيز سوارى گرفتن از آنها سود مى جوييد.

وَ مِنْهَا تَأْكُلُونَ.

و شما افزون بر آنچه آمد، از گوشت آنها مى خوريد و بوسيله آنها به كسب و كار و زندگى اقتصادى خود رونق مى بخشيد.

در سوّمين آيه مورد بحث مى فرمايد:

وَ عَلَيْهَا

افزون بر آنچه آمد، شما از برخى از اين چهارپايان، همچون شتر در صحراها و دشت هاى سوزان و صعب العبور بهره ور مى گرديد.

وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ.

و در درياها و اقيانوسها بر كشتى ها سوار مى شويد و به نقاط مورد نظر رهسپار مى گرديد.

نعمت گران بعثت هاى توحيدى

پس از توجّه دادن انسان به قدرت بى كران و وصف ناپذير خدا و حكمت و فرزانگى و مهر او به انسانها و نمايش مواهب و نعمتهاى جهانشمول و همگانى او، اينك در اشاره به نعمت بزرگ معنوى - كه بعثتهاى توحيدى و آمدن پيامها و كتابهاى آسمانى است، مى فرمايد:

وَلَقَدْ اَرْسَلْنَا نُوحاً اِلَى قَوْمِهِ

و بيقين ما نوح را بسوى جامعه و مردمش فرستاديم.

در اين مورد كه چرا «نوح» را به اين نام نامگذارى كرده اند، ديدگاهها يكسان نيست:

1 - به باور «ابن عباس»، اين نامگذارى بدان جهت است كه او بسيار برخود نوحه مى كرد.

2 - امّا به باور پاره اى ديگر، بدان جهت به اين نام خوانده شد كه سرانجام ناگزير گرديد تا بر حق ستيزان و بيدادگران جامعه اش نفرين كند.

3 - و از ديدگاه پاره اى، بدان دليل كه در مورد سرنوشت فرزندش بسيار با خدا راز و نياز و نيايش كرد و به بارگاه او روى آورد.

فَقَالَ يَا قَومِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِن اِلَهٍ غَيْرُهُ

و او به آنان گفت: هان اى مردم! خداى يكتا را - كه جز او براى شما خدايى نيست - بپرستيد.

و بدينسان از آيه شريفه دريافت مى گردد كه سرلوحه دعوت آسمانى نوح و سرنوشت سازترين اصل و مهمترين چيزى كه او در نخستين برخورد خويش با مردم طرح نمود و جامعه را بدان فراخواند، اصل توحيدگرايى و يكتاپرستى است.

اَفَلاَ تَتَّقُونَ.

پس آيا در برابر آفريدگار هستى پروا نمى كنيد تا دچار عذاب دردناك او نشويد؟

منطق مخالفان وحى و رسالت

در پنجمين آيه مورد بحث، پاسخ سست و مغرورانه سردمداران جامعه نوح را در برابر دعوت آسمانى او ترسيم مى كند كه گفتند:

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَومِهِ مَا هَذَا اِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ

به باور ما نوح جز بشرى همانند شما نيست.

يُرِيْدُ اَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ

او هيچ برترى و امتيازى بر شما ندارد جز اينكه مى خواهد بدين وسيله بر شما برترى جويد و در اين انديشه است كه قدرت و امكانات جامعه را به كف گيرد و بر شما رياست كند و شما را فرمانبردار خويش سازد.

وَلَو شَآءَ اللَّهُ لَاَنْزَلَ مَلآَئِكَةً

و اگر خدا بر آن بود كه پيامبرى براى هدايت و ارشاد جامعه بفرستد، بى گمان فرشتگانى را براى اين كار برمى گزيد و فرو مى فرستاد و روشنگرى مى كرد كه نبايد جز خداى يكتا كسى يا چيزى پرستيده شود.

مَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِى آبَائِنَا اْلاَوَّلِينَ.

توحيدگرايى و يكتاپرستى خالص و نابى كه نوح ما را بسوى آن فرا مى خواند، چيزى است كه ما نمونه آن را در جامعه ها و امّتهاى پيشين هم نشنيده ايم.

و نيز آن سبك سران مغرور افزودند كه:

اِنْ هُوَ اِلاَّ رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ

او جز مردى نيست كه دستخوش نوعى جنون و ديوانگى است.

فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ.

از اين رو تا چندى چشم به راه حال او باشيد تا يا بهبود يابد و يا جهان را بدرود گويد و از دست او و دعوت توحيدى و عدالتخواهانه اش آسوده خاطر گرديد.

به باور پاره اى ديگر، منظور اين است كه تا چندى چشم به راه بمانيد و به او مهلت دهيد تا بهبودى يابد كه پس از بازيافت سلامتى خويش از اين دعوت و فراخوان دست برمى دارد.

امّا به باور پاره اى ديگر، منظور اين است كه: اينك او را زندانى سازيد تا از دعوت خود دست بردارد.

/ 40