میزان الحکمه جلد 11

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 11

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قصة زكريّا عليه السلام في القرآن :
داستان زكريّا عليه السلام در قرآن

وصفـه عليه السلام

وصفه اللّه سبحانه في كلامه بالنبوّة و الوحي ، و وصفه في أوّل سورة مريم بالعبوديّة ، و ذكره في سورة الأنعام في عِداد الأنبياء ، و عدّه من الصالحين ، ثمّ من المجتبَين ـ وهم المخلَصون ـ و المهديّين .

تاريخ حياته

لم يُذكر من أخباره في القرآن إلاّ دعاؤه لطلب الولد و استجابته و إعطاؤه يحيى عليهما السلام ، و ذلك بعد ما رأى من أمر مريم في عبادتها و كرامتها عند اللّه ما رأى .

فذكر سبحانه أنّ زكريّا تكفّل مريم لفقدها أباها عمران ، ثمّ لمّا نشأت اعتزلت عن الناس و اشتغلت بالعبادة في محراب لها في المسجد ، و كان يدخل عليها زكريّا يتفقّدها
«كُلَّما دَخَلَ علَيها زَكريّا المِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقا قالَ يا مَرْيَمُ أنّى لَكِ هذا قالَتْ هُوَ مِن عِنْدِ اللّه ِ إنّ اللّه َ يَرْزُقُ مَن يَشاءُ بِغَيْرِ حِسابٍ» (1)

هنالك دعا زكريّا ربّه و سأله أن يهب له من امرأته ذرّيّة طيّبة ، و كان هو شيخا فانيا و امرأته عاقرا ، فاستجيب له و نادته الملائكة و هو قائم يصلّي في المحراب أنّ اللّه يبشّرك بغلام اسمه يحيى ، فسأل ربّه آيةً لتطمئنّ نفسه أنّ النداء من جانبه سبحانه ، فقيل له : إنّ آيتك أن يُعتَقَل لسانك فلا تُكلّم الناس ثلاثة أيّام إلاّ رمزا ، و كان كذلك ، و خرج على قومه من المحراب و أشار إليهم أن سبّحوا بكرة و عشيّا ، و أصلح اللّه له زوجه فولدت له يحيى عليهما السلام
.

(آل عمران : 37 ـ 41 ، مريم : 2 ـ 11 ، الأنبياء : 89 ، 90) .

و لم يُذكر في القرآن مآل أمره عليه السلام و كيفيّة ارتحاله ، لكن وردت أخبار متكاثرة من طرق العامّة و الخاصّة أنّ قومه قتلوه ، و ذلك أنّ أعداءه قصدوه بالقتل فهرب منهم و التجأ إلى شجرة ، فانفرجت له فدخل جوفها ثمّ التأمت ، فدلّهم الشيطان عليه و أمرهم أن ينشروا الشجرة بالمنشار ، ففعلوا و قطعوه نصفَين فقُتل عليه السلام عند ذلك .
و قد ورد في بعض الأخبار أنّ السبب في قتله أنّهم اتّهموه في أمر مريم و حَبْلها بالمسيح ؛ و قالوا : هو وحده كان المتردّد إليها الداخل عليها ، و قيل غير ذلك .
(2)

داستان زكريّا عليه السلام در قرآن

وصف آن بزرگوار

خداوند سبحان در كلام خود زكريّا را به صفت نبوّت و وحى وصف كرده و در آغاز سوره مريم وصف عبوديت را درباره وى به كار برده است. در سوره انبياء او را در شمار پيامبران ياد كرده و از صالحان و سپس از برگزيدگان ـ يعنى همان مخلَصان ـ و رهيافتگان به شمارش آورده است.

تاريخ زندگى او

در قرآن از اخبار زكريّا جز همين نكته نيامده است كه پس از مشاهده عبادت هاى مريم و كرامت و منزلت او نزد خداوند، دعا كرد خداوند به وى فرزندى عطا كند و خدا هم دعايش را اجابت فرمود و يحيى عليه السلام را بدو بخشيد.
خداوند سبحان فرموده است كه چون مريم پدر خود عمران را از دست داد، زكريّا سرپرستى او را به عهده گرفت و پس از آنكه بزرگ شد از مردم كناره گيرى كرد و در محرابى كه در مسجد براى خود داشت به عبادت مشغول شد. زكريّا به مريم سر مى زد «و هرگاه زكريا در محراب بر او وارد مى شد، نزد او [نوعى ]خوراكى مى يافت. مى گفت : اى مريم! اين از كجا براى تو آمده است؟ و او مى گفت : اين از جانب خداست كه خدا به هر كس بخواهد، بى شمار روزى مى دهد».

اين جا بود كه زكريّا پروردگارش را به دعا خواند و از او خواست تا از همسرش فرزندى پاك به او ببخشد. زكريّا پير مردى فرتوت و زنش نيز نازا بود. خداوند دعايش را اجابت كرد و در حالى كه در محراب خود به نماز ايستاده بود، فرشتگان ندايش دادند : خداوند تو را به پسرى كه نامش يحيى است نويد مى دهد. زكريّا براى اينكه مطمئن شود آن ندا از جانب پروردگار سبحان است، از او نشانه اى خواست. به زكريّا گفته شد : نشانه ات اين است كه زبانت را در كام كشى و سه روز با مردم سخن نگويى، مگر با اشارت. و همين طور هم شد و زكريّا از محراب خود بيرون شده نزد قوم خويش آمد و به آنان اشاره كرد كه صبح و شام تسبيح خدا گوييد و خدا همسر او را برايش شايسته (آماده حمل) گردانيد و او يحيى را به دنيا آورد
.

(آل عمران: 41 ـ 37؛ مريم: 11 ـ 2 و انبياء: 90 ـ 89).

در قرآن از فرجام كار زكريّا و نحوه درگذشت او ياد نشده است امّا اخبار فراوانى از طرق سنّى و شيعه رسيده است مبنى بر اينكه قومش او را به قتل رساندند. بدين گونه كه دشمنان زكريّا تصميم گرفتند او را بكشند و زكريّا از دست آنان گريخت و به درختى پناه برد. درخت براى او شكافته شد و زكريّا به داخل آن رفت و آن گاه درخت سر به هم آورد. امّا شيطان مخفى گاه زكريّا را به دشمنانش نشان داد و به آنها گفت كه درخت را ارّه كنند. آنان اين كار را كردند و زكريّا عليه السلام را با ارّه دو شقّه كردند و زكريّا بدين گونه كشته شد .
در بعضى اخبار آمده است كه سبب كشتن زكريّا، اين بود كه مردم در قضيه مريم و حامله شدن مسيح عليه السلام او را متهم كردند و گفتند : تنها او بوده كه نزد مريم رفت و آمد مى كرده است. دلايل ديگرى نيز گفته شده است.




1-آل عمران : 37 .

2-الميزان في تفسير القرآن : 14/27 .

/ 340