ثمردهى - علی (علیه السلام) در آیینه نهج البلاغه نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

علی (علیه السلام) در آیینه نهج البلاغه - نسخه متنی

حسین نمازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


ثمردهى


مـرحـله بـعـدى رشـد 'فتنه'، مرحله ثمر دهى است. به اين سخن حكيمانه و زيباى مولاى متقيان على "ع"، توجه كنيم:

'وَاعـْلَمْ اَنَّ لِكُلِّ عَمَلٍ نَباتاً وَ كُلُّ نَباتٍ لا غِنى بِهِ عَنَ الْماءِ وَالْمِياهُ مُخْتَلِفَةٌ: فَما طابَ سـَقـْيـُهُ طـابَ غـَرْسـُهُ وَ حـَلَّتْ ثـَمـَرَتـُهُ وَ مـا خـَبـُثَ سـَقـْيـُهُ خـَبـُثَ غـَرْسـُهُ وَ اَمـَرَّتـْ ثَمَرَتُهُ' [ نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 153. ]

آگـاه باش! هر عملى رشد و رويشى دارد و هر روينده اى از آب بى نياز نيست. آب ها نيز گـونـاگـونـنـد، پـس هـر نهالى كه پاك نشانده شود و ريشه در آب پاك داشته باشد، شاخ و برگش نيكو و ميوه اش شيرين است و آن چه به ناپاكى غرس شود و در آب ناپاك ريشه دواند، درختى عيب دار و ميوه اش تلخ است.

حـال، از آنجا كه درخت فتنه در زمينه و شرايط ناپاك "پيروى از هوس ها، بدعت در دين و عـرضـه بـاطـل در پوسته حق" ريشه دوانيده است و از همان آب هاى پليد سيراب گشته، طـبـعـاً تـلخى ثمر آن "تفرقه، كينه توزى، تسلط اشرار و..." هم بر ذائقه جامعه خواهد نـشـست و چه بد ثمره اى است. جامعه، نانِ عمل خود "پيروى كوركورانه از فتنه گران" را خواهد خورد و در اين هنگامه تر و خشك با هم مى سوزند و فتنه گران براى دستيابى بـه مطامع دنيوى خويش بر هيچ كس رحم نمى كنند. البته اين در صورتى است كه فتنه گـران بـر سـر مـنـافـع و سـهـم خـود از قـدرت و مكنت با يكديگر به توافق برسند! و گـرنـه مـعـركـه اى ديـگـر دامـن گير جامعه فتنه زده خواهد شد و فتنه گران چون سگان حريص بر سرِ مردارى، به جان هم خواهند افتاد و قربانى اصلى، مردم بى گناه و بى پـنـاه خـواهـنـد بـود. بـه عـنـوان مثال در سلسله عباسيان دو برادر "امين و ماءمون" بر سر تـصـاحـب خـلافت به جان هم افتادند و در اين ميان مردم بى گناه تاوان جاه طلبى هاى اين فتنه گران را پرداختند.

'... وَ يَتَكالَبُونَ عَلى جيفَةٍ مُريحَةٍ وَ عَنْ قَليلٍ يَتَبَرَّاءُ التّابِعُ مِنَ الْمَتْبُوعِ وَالْقائِدُ مِنَ الْمَقُودِ فَيَتَزايَلُونَ بِالْبَغْضاءِ...' [ نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 151. ]

فـتـنه گران، چونان سگ هاى گرسنه، اين مردار |مطامع دنيوى؛ ثروت و قدرت| را از دسـت يـكـديـگر مى ربايند، طولى نمى كشد كه پيرو از رهبر و رهبر از پيرو، بى زارى مى جويند و با بغض و كينه از هم جدا مى شوند.

امـيـر مـؤمـنـان "ع" در سـخنى ديگر اوصاف جامعه فتنه زده و عواقب و آثار زيانبار فتنه گرى در جامعه را گوشزد مى نمايد:

'... افـكـار و انديشه ها به هنگام هجوم فتنه ها پراكنده و عقايد پس از آشكار شدن فتنه ها به شك و ترديد دچار مى گردند، آن كسى كه به مقابله با فتنه ها برخيزد كمرش را مـى شـكـنـنـد و كـسـى كـه در فرو نشاندن آن تلاش كند او را در هم مى كوبند. در اين ميان فـتـنـه جـويـان چـونـان گورخران يكديگر را گاز مى گيرند و رشته هاى سعادت و آيين مـحـكم مردم، متزلزل و حقيقت امر، پنهان مى ماند. حكمت و دانش كاهش مى يابد... و پيوندهاى خـويـشـاوندى قطع مى گردد و از اسلام جدا مى گردند، فتنه ها چنان ويران گر است كه تـندرست ها بيمار و مسكن گزيدگان كوچ مى كنند... پس سعى كنيد شما پرچم فتنه ها و نشانه هاى بدعت ها نباشيد و آن چه را كه پيوند امت اسلامى بدان استوار است و پايه هاى اطاعت بر آن پايدار، بر خود لازم شماريد.' [ نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 151. ]

/ 39