مجسّمه عدالت - علی (علیه السلام) در آیینه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

علی (علیه السلام) در آیینه نهج البلاغه - نسخه متنی

حسین نمازی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


مجسّمه عدالت


بـه خـدا سـوگـنـد بـرادرم عـقـيـل را در حـالى ديـدم كـه سـخـت فـقـيـر و پـريـشـان حال گشته بود. او از من خواست تا يك من از گندم شما را به او دهم.

كودكانش را ديدم كه گيسوانى ژوليده داشتند و از شدت فقر و گرسنگى رنگشان تيره گشته بود گويى رخسارشان را با نيل سياه كرده بودند.

عقيل پى در پى نزد من آمد و گفته خود را تكرار نمود. من به سخنانش گوش كردم و حرف هايش را نيك شنيدم. او مى پنداشت كه من هم اينك دين خود را به او مى فروشم و راه خود را به كنارى مى نهم و به دنبال او راه مى افتم.

پس آهنى براى او گداختم و آن را نزديك تنش بردم تا عبرت گيرد. چنان فرياد برآورد و از درد بـه شـيـون افتاد كه از سنگينى درد نزديك بود از داغ آن بگدازد. به او گفتم: اى عـقيل! نوحه گران در سوگ تو بگريند! آيا از آهن پاره اى مى نالى كه انسانى به بـازيـچـه آن را گـرم ساخته؟ اما تو مرا به آتشى مى كشانى كه خداى جبّارش به خشم گداخته است.

آيا تو از اين درد مختصر مى نالى و من از سوزش آتش پروردگار ننالم؟

شـگـفـت تـر از قـصـه عـقـيـل، حـركـت احـمقانه كسى بود كه شب هنگام به ديدار ما آمد، با ارمـغانى درون ظرفِ سر پوشيده و حلوايى آميخته، كه حتى ديدنش را خوش نداشتم، تو گويى آب دهان مار يا استفراغ آن را بر آن ريخته اند.

پـرسـيـدم: هـديـه اسـت يـا زكـات يـا بـراى رضـاى خـداسـت؟ كه گرفتن صدقه بر ما نارواست.

گفت: نه اين است و نه آن، بلكه ارمغان است!

گفتم: مادر در سوگت بگريد! آيا از راه دين خدا آمده اى مرا بفريبى؟! تو يا ديوانه اى يا جن زده شده اى و يا بيهوده سخن مى گويى!

بـه خدا سوگند! اگر هفت اقليم را با آن چه در آن است به من بدهند تا خدا را نافرمانى كنم و پوست جويى را از مورچه اى به ناروا بستانم، چنين نخواهم كرد. [ خـاطـرات امـيـرالمـؤمـنـيـن، ص 442، بـه نقل از نهج البلاغه، ترجمه شهيدى، خطبه 224. ]


على از زبان ديگران







  • خوش تر آن باشد كه سرّ دلبران
    گفتـه آيـد در حـديـث ديـگران



  • گفتـه آيـد در حـديـث ديـگران
    گفتـه آيـد در حـديـث ديـگران





در مـقـابـل عـظـمـت دريـا، كـيـسـت كه سر تعظيم فرود نياورد، چه كسى توان دارد كوه هاى سترگ را به عظمت ياد نكند؟ چه كسى جراءت انكار انوار درخشان خورشيد تابان را دارد؟ كدام پرنده مى تواند در ساحت قدسىِ اين عَنقاى تيزپرواز خودنمايى كند؟

بـى گـمـان هـيـچ كـس تـوان تـمـاشـاى اقـيـانـوس مـوّاج مـنـاقـب و فـضـايـل امـيـرالمـؤمـنين على "ع" را ندارد، چه رسد به آنكه بتواند مقامات آن حضرت را بـيـان كـنـد. لكن به مقتضاى جمله معروف 'الفضلُ ما شَهِدَتْ بِهِ الاَْعْداءُ' "فضيلت آن است كـه دشمنان نيز به او گواهى دهند" مرورى بر گفته ها و اعترافات كسانى كه به ظاهر پـيـروان و شـيعيان على "ع" محسوب نمى شوند، خالى از لطف نيست، گرچه معترفيم كه مـقـام ولايـت عـظـمـاى آن امـام هـمـام از هـمـه ايـن هـا بـرتـر و والاتـر اسـت و دسـت تـمـثـيـل و تـشـبـيـه ادبـى نـيـز در نماياندن اين عنصر پاكِ الهى و آسمانى بسى عاجز و ناتوان است.

/ 39