عايشه و گريه حضرت زهراء عليها السلام - چهل داستان و چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهل داستان و چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا (س) - نسخه متنی

عبداللّه صالحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


عايشه و گريه حضرت زهراء عليها السلام

حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم حكايت فرمايد:

روزى عايشه به طرف فاطمه زهراء سلام اللّه عليها آمد و به آن حضرت عتاب كرد و بر سرش فرياد كشيد: اى دختر خديجه! براى چه اين قدر به خود مىبالى و فخر مىكنى

مگر مادرت چه فضيلتى بر ما دارد؟

او هم زنى مانند ما خواهد بود.

چون حضرت فاطمه سلام اللّه عليها صداى عايشه و آن زخم زبان ها را شنيد، گريان شد و به نزد پدرش، رسول خدا صلوات اللّه عليه حركت كرد.

در اين هنگام، حضرت رسول صلّى الله عليه وآله علّت گريه دخترش را جويا شد.

فاطمه زهراء سلام اللّه عليها اظهار داشت: پدرجان، رسول خدا! عايشه نام مادرم را به زشتى ياد كرد و من از اين موضوع اندوهناك و گريان شدم.

حضرت رسول صلّى الله عليه وآله با شنيدن اين سخن، غضبناك شد و به عايشه خطاب كرد و فرمود: اى حُميراء! آرام و ساكت باش، چرا كه خداوند متعال، زن پر محبّت و صاحب فرزند را ميمون و مبارك گردانيده است.

و خديجه نيز از همان جمله زنانى مىباشد، كه رحمت و فيض خداوند متعال، شامل حالش گشته و تاكنون براى من چند فرزند آورده است.

و اى عايشه! تو از جمله كسانى هستى كه خداوند تو را عقيم و ناتوان از زايمان قرار داده است.(13)

/ 60