حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم حكايت فرمايد:روزى عايشه به طرف فاطمه زهراء سلام اللّه عليها آمد و به آن حضرت عتاب كرد و بر سرش فرياد كشيد: اى دختر خديجه! براى چه اين قدر به خود مىبالى و فخر مىكنىمگر مادرت چه فضيلتى بر ما دارد؟او هم زنى مانند ما خواهد بود.چون حضرت فاطمه سلام اللّه عليها صداى عايشه و آن زخم زبان ها را شنيد، گريان شد و به نزد پدرش، رسول خدا صلوات اللّه عليه حركت كرد.در اين هنگام، حضرت رسول صلّى الله عليه وآله علّت گريه دخترش را جويا شد.فاطمه زهراء سلام اللّه عليها اظهار داشت: پدرجان، رسول خدا! عايشه نام مادرم را به زشتى ياد كرد و من از اين موضوع اندوهناك و گريان شدم.حضرت رسول صلّى الله عليه وآله با شنيدن اين سخن، غضبناك شد و به عايشه خطاب كرد و فرمود: اى حُميراء! آرام و ساكت باش، چرا كه خداوند متعال، زن پر محبّت و صاحب فرزند را ميمون و مبارك گردانيده است.و خديجه نيز از همان جمله زنانى مىباشد، كه رحمت و فيض خداوند متعال، شامل حالش گشته و تاكنون براى من چند فرزند آورده است.و اى عايشه! تو از جمله كسانى هستى كه خداوند تو را عقيم و ناتوان از زايمان قرار داده است.(13)