استقبال از مرگ يا رفتن به ميهمانى - چهل داستان و چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهل داستان و چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا (س) - نسخه متنی

عبداللّه صالحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


استقبال از مرگ يا رفتن به ميهمانى

سلمى همسر ابو رافع غلام و يار حضرت رسول صلّى الله عليه وآله و همچنين اءسماء بنت عميس و عبداللّه بن عبّاس و ديگر بزرگان حكايت كرده اند:

در آن هنگام كه حضرت فاطمه زهراء عليها السلام لحظات آخر عمر پر بركت خويش را سپرى مىنمود، به اطرافيان خطاب كرد و فرمود: مقدارى آب برايم بياوريد.

و چون آب آماده گشت، حضرت بدن خود را شستشو و غسل داد و سپس فرمود: بهترين و تميزترين لباس هاى مرا بياوريد.

و وقتى لباس هاى مورد نظر آن مخدّره مظلومه در كنارش گذارده شد، آن ها را پوشيد.

پس از آن دستور داد كه رختخواب مرا در وسط اتاق بيندازيد؛ و حضرت بعد از آن با حالت مخصوصى، آرام، آرام وارد اتاق شد و در رختخواب خود، رو به قبله خوابيد و دست خود را زير سر گذاشت و اظهار نمود:

من در همين لحظات از ميان شما خواهم رفت و به سوى پروردگار خويش رحلت مىكنم و از اين دنياى فانى راحت مىشوم و به ميهمانى و ملاقات خداوند رحمان و همچنين ديدار پدرم رسول خدا مىروم.

از شما مىخواهم كه پس از وفاتم، بدنم را برهنه و عريان نكنيد چون كه من خود را شستشو داده و تميز كرده ام؛ و سپس پارچه اى روى خود كشيد.(48)

و شايد مقصود اين بوده باشد كه حضرت زهراء عليها السلام، اين اوّلين مظلومه جهان بشريّت، نخواسته است كه همسرش، امام علىّ صلوات اللّه عليه از صدمات و شكنجه هاى وارده بر بدن نازنينش توسطّ دشمنان دوست و مسلمان نما آگاه شود و قلب حضرتش غمگين و دلخراش گردد.

/ 60