سخن در شكم و ورود نور - چهل داستان و چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا (س) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چهل داستان و چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا (س) - نسخه متنی

عبداللّه صالحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


سخن در شكم و ورود نور

روزى مفضّل بن عمر به محضر امام جعفر صادق عليه السلام شرفياب شد و از آن حضرت پيرامون چگونگى ولادت حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها سؤال كرد؟

امام صادق عليه السلام فرمود: هنگامى كه حضرت خديجه با پيغمبر خدا صلّى الله عليه وآله ازدواج كرد، زنان مكّه با او به مخالفت برخاستند و خديجه از اين امر بسيار نگران و اضطراب داشت، تا آن كه بعد از مدّتى، نطفه حضرت زهراء سلام اللّه عليها منعقد گرديد.

و پس از گذشت اندك زمانى، جنين مونس مادر خود شد و از درون شكم با وى سخن مىگفت و خديجه اين راز را پنهان مىداشت تا آن كه روزى حضرت رسول صلّى الله عليه وآله وارد منزل گرديد و متوجّه شد كه خديجه با كسى سخن مىگويد، فرمود: با چه كسى سخن مىگفتى

خديجه پاسخ داد: با جنين و بچّه اى كه در شكم دارم، سخن مىگفتم؛ چه اين كه او انيس و مونس من مىباشد.

حضرت رسول فرمود: اى خديجه! جبرئيل عليه السلام به من خبر داد كه اين نوزاد، دختر است و خداوند متعال از نسل او امامان و پيشوايان دين را برگزيده است، تا در روى زمين خليفه و براى جهانيان حجّت باشند.

پس زمان به سرعت گذشت و لحظات حسّاس ورود نور از جهان ظلمانى رحم فرا رسيد،

آن گاه خديجه براى زنان قريش پيام فرستاد تا او را در مورد زايمانش كمك نمايند؛ ليكن آنان با طرح سخنانى تلخ و شماتت آميز، از انجام كار اجتناب كردند.

و خديجه سخت دل تنگ شد و در غم و اندوه فرو رفته بود، كه ناگاه چهار زن گندمگون و رشيد وارد منزل وى شدند وگفتند:

اى خديجه! ما از جانب پروردگار، به يارى تو آمده ايم، من ساره همسر ابراهيم و مادر اسماعيل هستم و اين آسيه دختر مزاحم هم نشين تو در بهشت خواهد بود، و آن ديگرى مريم دختر عمران و مادر عيسى است و آن يكى هم، كلثوم خواهر موسى مىباشد.

و سپس آن چهار زن بهشتى در اطراف بستر خديجه نشستند و او را كمك و يارى نمودند تا اين كه ناگهان نور وجود حضرت فاطمه سلام اللّه عليها در حالى كه پاك و پاكيزه بود ديده به جهان گشود؛ و از تشعشع نور جمالش، تمام خانه هاى مكّه را روشنائى بخشيد.

پس از آن، ده فرشته با در دست داشتن ظرف هاى بهشتى و آب كوثر وارد شدند و نوزاد عزيز را غسل دادند و او را با دو پارچه سفيد و خوشبو پوشاندند.

در همين لحظه، نوزاد لب به سخن گشود و شهادت به يگانگى خداوند و رسالت پدرش، حضرت محمّد و امامت شوهرش، حضرت علىّ و يازده فرزندش صلوات اللّه عليهم داد؛ و نام مبارك فرد فرد آن بزرگوان را بر زبان جارى نمود.

و سپس بر يكايك حاضران سلام كرد، پس از آن همچنين ميهمانان تبريك و شاد باش گفتند، و آن گاه از منزل خارج شدند.(8)

/ 60