در روايات بسيارى وارد شده است:هرگاه رسول خدا صلّى الله عليه وآله از مسافرت مراجعت مىنمود، ابتداء به حضور دختر گراميش فاطمه زهراء سلام اللّه عليها وارد مىشد و دقايقى را در كنار وى مىنشست، تا آن كه جريان غزوه تبوك پيش آمد و حضرت رسول به همراه اميرالمؤمنين علىّ صلوات اللّه عليهما به قصد جنگ تبوك حركت كردند و رفتند.و حضرت زهراء سلام اللّه عليها خود و فرزندانش را با گوشواره وگردنبند نقره زينت كرد، همچنين روسرى خود را با زعفران رنگ نمود و پرده اى هم براى اتاق تهيّه و آويزان كرد.و اين حركت بدان جهت بود كه وقتى پدرش رسول خدا و شوهرش اميرمؤمنان از مسافرت و ميدان نبرد جنگ بازگشتند خوشحال شوند.و هنگامى كه حضرت رسول از مسافرت بازگشت طبق معمول به منزل حضرت زهراء وارد شد؛ و چون آن صحنه را مشاهده نمود با ناراحتى از منزل خارج گشت و به مسجد رفت.حضرت فاطمه سلام اللّه عليها متوجّه علّت ناراحتى پدرش شد، به همين جهت سريع تمام آنچه را كه براى زينت خود و بچّه ها و براى زينت اتاق تهيّه كرده بود، در آورد و همه آن ها را براى پدرش فرستاد و پيام داد تا آن ها را، به هر كارى كه صلاح مىداند در راه خداوند متعال مصرف نمايد.موقعى كه آن اسباب و وسايل را خدمت رسول خدا صلّى الله عليه وآله آوردند، حضرت سه مرتبه فرمود: «فداها اءبوها» يعنى؛ پدرش فدايش گردد.و سپس افزود: دنيا از براى محمّد و اهل بيتش (صلوات اللّه عليهم و نيز براى شيعيانشان) نخواهد بود.و چنانچه دنيا به اندازه بال پشه اى ارزش مىداشت، ذرّه اى از آن را كافران بهره مند نمى شدند.(9)