اگر گفته شد: رده بندى, فرآيندى است كه با آن پديده هاى پيچيده , برابر معيارها و ملاكهاى نمايان و روشن, به گونه رده ها و رسته ها, سامان دهى مى شوند و كاركرد اصلى آن بازشناسى گونه هاى بيماريهاى روانى در مدت زمانى كوتاه, جهت شتاب بخشيدن در درمان آن است, بايد پذيرفت چنين رده بندى با اين هدف و كاركرد در فقه غير در خور پذيرش و به كلى, از هدفها و كاركردهاى علم فقه به دور است. در اصل نبايد از اين علم چنين انتظارى داشت. امّا اگر بپذيريم هر سامانه و سيستم پذيرفته شده اى در هر علم با كاركرد و هدفهاى روشن و پيوسته با موضوع و هدفهاى آن علم, طبقه بندى مى شود, بايد گفت علم فقه نيز براى بيماران روانى طبقه ها, رده ها و رسته هايى را ذكر كرده و مسائل و مباحث در پيوسته با آن را در آن طبقه ذكر كرده است. حتى در پاره اى موردها, ويژگيهاى بالينى, از اين گونه بيماران روانى را نيز بيان كرده است. با جست و جو در بابهاى گوناگون فقه, به دسته اى از كسان و گروه هايى بر مى خوريم كه امروزه مى توانند زير عنوان رده هاى بيماران روانى جاى بگيرند كه عبارتند از: 1. مجنون 2. سفيه 3. ضعيف 4. فاسد العقل 5. زائل العقل 6. ساهى 7. ناسى 8. مغفّل= معطّل 9. أبله ـ احمق 10. سكران البته از بين همه اين طبقه ها و رده ها, درسخنان نراقى تنها دو گروه به شرح آمده است: مجنون و سفيه. از اين روى, در اين مقاله به عرضه ديدگاه ايشان در اين دو مورد مى پردازيم.