اسكيزوفرنى, كه از آن به عنوان جنون نام برده مى شود, شاخص ترين نمونه تعريفها و ويژگيهاى جنون در فقه مى تواند باشد. با گزارشات DSM-IV از اين بيمارى كه در بخش اول مقاله, به طور مختصر, به پاره اى از آن اشاره كرديم, مى توان بدون دغدغه پذيرفت كه احكام مجنون بر اين گونه بيماران جارى است. در اصل, مجنونى كه در روايات و طب اسلامى و در فقه, از آن سخن رفته و در روان پزشكى, به عنوان اسكيزوفرنى شناخته شده است. با توجه به اين كه داده ها, هماهنگ با اين عقيده است كه اسكيزوفرنى يك بيمارى مغزى است كه كاركرد طبيعى بسيارى از تواناييهاى شناختى را در هم مى ريزد, مى توان آن را از نمونه هاى فساد عقل دانست كه به نظر نراقى سرچشمه بيمارى جنون است. برابر اين سخن, بنابر نظريه محقق نراقى كه گويا بدون مخالف باشد, تكليف از اين گونه بيماران, برداشته شده است, به دليل اين كه ملاك و معيار اصلى در توجه تكليف به انسان, وجود قوه عاقله سالم و طبيعى است. شخص دچار آمده به اسكيزوفرنى, از عقل سالم, بى بهره است.
4. ديگر اختلالهاى پسيكوتيك
اين اختلالها از جهت نشانه ها, همانند اختلال اسكيزوفرنى اند و تنها اختلاف آنها, با اسكيزوفرنى در مدت زمان است. به طور معمول, اختلالهاى پسيكوتيك, كم تر از اختلالهاى اسكيزوفرنى, از جهت مدت زمان طول مى كشد. با اين اطلاعات و ويژگيها, دچار آمدگان به اين نوع اختلالها, از جهت حكم فقهى, همانند بيماران اسكيزوفرنى هستند.