چون سخن از سيستمهاى طبقه بندى به ميان آمد, مناسب است اين مفهوم و كاربرد آن در روان پزشكى تعريف شود. طبقه بندى فرآيندى است كه به وسيله آن پديده هاى پيچيده, برابر معيارها و ترازهاى روشن, به گونه طبقات تنظيم مى شوند و از اين طريق سعى مى شود نظمى به گوناگونى گسترده پديده هايى كه در كار بالينى ديده مى شود, داده شود.9 از اين روى, بازشناسى هويت بيمارى, احتياج به طبقه بندى و يك سيستم روشن دارد كه با كمك آن بتوان بيمارى را بازشناخت و سپس درمانهاى مناسب را طرح ريزى كرد. بايد بدانيم كه گونه گروه بندى بيماريها در طبقات گوناگون و در سيستمهاى گوناگون, فرق دارد. طبقه بندى ايده آل بيماريهاى روانى بايد براساس سبب شناسى آنها باشد. امروزه, در بيش تر سيستمهاى طبقه بندى, از ديدگاه وابسته به پديده شناسى, كه به وصف كردن عينى حالتهاى غير طبيعى مى پردازد, استفاده مى شود. اين ديدگاه كه توسط افرادى چون اشنايدر و ياسيرز معرفى شد, و بيش تر با تجربه هاى خودآگاه و رفتار درخور ديدن بيمار سر و كار دارد, در سيستمهايى مانند (DSM) و (RDC) مورد استفاده قرار گرفته است.10