حق و تکلیف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حق و تکلیف - نسخه متنی

عباس پسندیده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
‌صفحه‌ى 10

اندك است. حقوقى كه بشر كم اطلاع براى فرد و جامعه وضع كند، چه سرانجامى خواهد داشت؟! اما اگر كسى حقوق بشر را وضع كند كه به راه‏هاى آسمان آگاه‏تر از راه‏هاى زمين باشد و دانش او كامل بوده و به تمام زواياى انسان، جهان و رابطه انسان و جهان احاطه داشته باشد، چنين حقوقى بدون ترديد تأمين كننده تمام مصالح و منافع بشر خواهد بود.

حضرت على عليه السلام مى‏فرمايد: «إنى بطرق السماء اعلم بطرق الأرض»(23) بقيه ائمه عليهم السلام نيز اين گونه‏اند. بالاتر از همه انسان‏ها، خودِ خداوند است كه آنان را آفريد. خداوند از ازل خبر دارد، از اَبد خبر دارد. او مى‏داند كه هويت واقعى انسان، حيات جمادى و نباتى و حيوانى نيست و...

آيا حقوقى كه خداوند براى انسان تعيين مى‏كند، واقعى‏تر است يا حقوقى كه بشر با دانش اندك خود به آن رسيده است؟!

5- «معادشناسى انسان»؛ اگر براى انسان معادى قائل باشيم، حقوق او متفاوت خواهد بود، با آن‏كه قائل به معادى براى وى نباشيم. قرآن كريم مى‏فرمايد: (يا أيّها الانسان اِنّك كادحٌ الى ربك كدحاً فملاقيه)(24) يعنى اى انسان، تو يك موجود ابدى هستى و هرگز نابود نمى‏شوى.

وقتى انسان موجود ابدى شد و وقتى معاد حق بود و بعد از مرگ پرسش و پاسخى در كار بود و افراد جامعه به آن معتقد باشند، قطعاً رفتارشان متفاوت خواهد بود و بر نظام حقوقى‏شان نيز تأثير خواهد گذاشت. ورود اين عامل در مجموعه واقعيت‏هاى انسان، سبب مى‏شود كه در تدوين نظام حقوق بشر لحاظ شود و حقوق و تكاليف با توجه به آن تنظيم شوند؛ به بيان ديگر، اگر معاد و ابديت جزو واقعيت‏هاى انسان است، لازم است كه نظام حقوقى وى نيز متناسب با آن تدوين شود.

اما اگر كسى به معاد و زندگى جاويدان قائل نبود و بشر را از «گهواره تا گور» خلاصه كرد، نظام حقوقى‏اش فرق خواهد داشت. كسى كه مادى مى‏انديشد و مى‏گويد: (إن هي الاحياتنا الدنيا نموت و نحيى و ما يهلكنا الا الدهر)(25)، در چنين تفكّرى، انسان اصل قرار مى‏گيرد و هر چه‏براى او خوشايند است، حق و هر چه ناخوشايند است، باطل مى‏شود. به خوبى روشن است كه پذيرش يا عدم پذيرش اين واقعيت تا چه اندازه در سرنوشت حقوق انسان تأثير خواهد داشت.

6- «قلمرو مالكيت انسان»؛ آيا انسان مالك سرنوشت خويش است و مى‏تواند هر طوركه خواست آن را رقم بزند؟ آيا انسان مالك تام الاختيار اموال خودش است و مى‏تواند به هر شكلى آن را مصرف كند؟ و آيا آدمى حيات خود را مالك است و مى‏تواند به دلخواه خود به

/ 41