بیشترلیست موضوعات مقدمه بحث نخست: انسان و حق حق چيست؟ انسان كيست؟ الف) هويت انسان ب) جايگاه انسان در هستى ج) ارتباط انسان با هستى جمع بندى بحث نخست بحث دوم: دين و حق انسان يك: آيا «بايد و نبايد»، حق محور نبوده و نافى «حق دار بودن» بشر است؟ جشن تكليف دو: آيا نظام بندگى و عبوديت با حقوق انسان در تضاد است؟ سه: آيا مجازاتهاى دنيوى و اخروى دليل تكليفگرا بودن دين است. دين، تأمين كننده حقوق انسان دين ابلاغ كننده حقوق واقعى بشر توضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 3مىشود بدين قرار است كه گاهى حق در برابر «باطل» قرار مىگيرد مثل: «جاءالحق و زهق الباطل»(1) و «قل جاء الحق و ما يبدؤ الباطل و ما يعيد».(2) و گاهى در برابر «ضلال و گمراهى» قرار مىگيرد، مثل: «ما ذا بعد الحق الّا الضلال»(3) و گاهى در مقابل «سحر و جادو» مىآيد، كه مصداق باطلاند، مثل: «ماجئتم به السحر إنّ اللّه سيبطله»(4) و گاهى در مقابل «هوى» است، مثل: «ولو اتبع الحق أهواءهم لفسدت السموات و الأرض»(5)در اين بحث، هيچ يك از معانى ياد شده مورد نظر نيست. حق معناى ديگرى هم دارد كه مقصود ما در اينجا همان است و آن عبارت است از معنايى كه در برابر «تكليف» واقع است.حق، در اين معنى چيزى است كه به نفع فرد و بر عهده ديگران است و تكليف آن چيزى است كه بر عهده فرد و به نفع ديگران است. به بيان ديگر، حق «براى فرد محق و مستحق» است و تكليف «بر فرد مكلف». تكليف فتوا بردار است اما حق فتوا بردار نيست. بنابراين، سؤال اين است كه آيا انسان موجودى است كه بايد بار وظايفى را كه فتواى مرجع فقهى تعيين كرد بر دوش كشد، يا موجودى است محق و مستحق كه وى مىتواند حق خود را استيفا نمايد و ديگران بايد حق او را ادا كنند.نكته ديگر اينكه اصل حقوقى حاكم، آن است كه حق هر موجودى، متناسب با ماهيت آن موجود است. اگر براى طبيعت، بى جان حقى قائل شويم، متناسب با ماهيت آن است و اگر حقى براى حيوان قائل باشيم، متناسب با ماهيت حيوانى است و اگر سخن از حق انسان بود، حق او متناسب با ماهيت او است و اگر از حق خداوند صحبت مىكنيم، متناسب با هويت قدسى او خواهد بود. بى ترديد حق طبيعت با حق حيوان تفاوت دارد و حق طبيعت و حيوان، با حق انسان متفاوت است و همه اين حقوق با حقوق خداوند فرق دارد؛ چون ذات و هويت اين موجودات با هم متفاوت است. بنابراين، در تبيين و تحليل مفهوم «حق» بايد به دو نكته توجه كرد:1 - حق، چيزى است در برابر تكليف 2 - چيزى حق است كه با حقيقت شىء و واقعيتهاى پيرامونىاش هماهنگ باشد و اين نكته اساسىتر است.
انسان كيست؟
در بحث حقِ «انسان»، بايد انسان را هم شناخت زيرا بدون شناخت انسان نمىتوان حقوق او را مشخص كرد و از طرف ديگر مسأله حق و تكليف، از مسائل «علوم انسانى» است و علوم انسانى مطلقاً در محور انسان و شؤون انسان سخن مىگويد. اگر كسى انسان را