دين، تأمين كننده حقوق انسان - حق و تکلیف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حق و تکلیف - نسخه متنی

عباس پسندیده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
‌صفحه‌ى 30

حقيقت اين بخش از دين، بيانگر يك واقعيت است نه دستور مجازات‏هاى اعتبارى براى كسانى كه حقوق خود را استيفا نكرده‏اند؛ يعنى روح اينگونه اوامر و نواهى انشايى همان اخبار است.

دين، تأمين كننده حقوق انسان

روشن شد كه بشر حقوقى دارد و اين حقوق متناسب با حقيقت وى، از يك سو و جايگاه او از سوى ديگر است و معلوم شد كه دين حقوق بشر را به رسميت مى‏شناسد و همانطور كه بازگو مى‏شود مبيّن علمى آن از يك جهت و مدوّن قانون اجرايى آن از جهت ديگر و حافظ و نگهبان آن از جهت سوم است. اكنون سخن در اين است كه حق چگونه به دست مى‏آيد؟ آيا به دست آوردنى است و يا اين‏كه خود به خود تأمين مى‏شود؟ هر حقى تأمين كننده منافع و فوايد ذى حق است. سؤال اين است كه آيا صرف استحقاق فلان حق، براى بهره‏ورى از آن كافى است و يا براى استيفاى آن حق، بايد تلاش كرد و اقداماتى انجام داد؟ فرق است ميان داشتن حق و نقد شدن فوايد آن. اثبات استحقاق يك حق لازم است اما در بهره‏مندى از آن كافى نيست.

حق را بايد به دست آورد و براى به دست آوردن آن تلاش لازم است و استيفاى هر حقى راه مخصوص خود را دارد. راه به دست آوردن حق و نقد كردن فوايد آن، همان چيزى است كه از آن به عنوان وظايف و تكاليف ياد مى‏شود. تكليف، راه احقاق و استيفاى حق است. اگر حق را بايد به دست آورد راه كسب آن، تكليف است. اينجا است كه قوانين و برنامه‏ها معنى مى‏يابند. اينجا است كه بايدها و نبايدها معنا مى‏شوند. «بايدها» راه‏هاى تأمين حقوق هستند و «نبايدها» نشان گر موانع و آفات تأمين حقوق. پس حقوق، بدون تكاليف درحد تئورى و ادعا باقى خواهند ماند. تأمين حقوق راه‏هايى دارد كه بايد شناخت. از كارهايى بايد پرهيز كرد تا حقوق انسان به مخاطره نيفتد و به كارهايى بايد پرداخت تا حقوق انسان به دست آيند و نقد شوند و انسان مستحق از فوايد آن بهره‏مند شود.

از اينجا پيوند تكوين و تشريع و چگونگى تعامل ميان اين دو روشن مى‏شود. حق از سنخ تكوين و «بود و نبود» است و تكليف از سنخ تشريع و «بايد و نبايد». چگونگى ارتباط و كيفيّت تعامل ميان آنها، از مسائل مهم و حساس حقوقى است. بنابر آنچه گفتيم، روشن است كه تشريع، قانون شكوفايى تكوين است. تكوين براى شكوفايى و بالندگى‏اش و براى نقد كردن استعدادهاى نهفته‏اش، كه همگى حق او است، نيازمند برنامه و قانون است كه در

/ 41