جمع بندى بحث نخست - حق و تکلیف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حق و تکلیف - نسخه متنی

عباس پسندیده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
‌صفحه‌ى 18

جمع بندى بحث نخست

در بحث نخست، اين اصل كلى مطرح شد كه «حقِ» هر چيزى بايد با ماهيت و حقيقت مستحق، هماهنگى داشته باشد. به همين دليل است كه تعيين حقوق انسان متوقف بر «انسان‏شناسى» است. در مبحث انسان‏شناسى نيز چند عنصر محورى وجود دارد: 1 - هويت و حقيقت انسان چيست؟ 2 - مقام و منزلت او در سلسله موجودات كدام است؟ 3 - ارتباط و تعامل انسان با جهان پيرامونى‏اش چگونه است؟ در اين بحث‏ها روشن شد كه:

* حق انسان بايد با ماهيت و حقيقت انسان هماهنگ باشد.

* حق انسان بايد حافظ و نگهبان مقام خليفة اللهى بشر باشد.

* حقوق بشر بايد به گونه‏اى تنظيم شود كه به نظام هستى آسيبى وارد نسازد.

بحث دوم: دين و حق انسان

پيشتر به اين مطلب پرداختيم كه «حق چيست؟» و «انسان كيست؟» و بى آنكه حقوق انسان را برشمريم، به اين مطلب پرداخيتم كه «ويژگى‏هاى حق انسان كدامند؟».

در اين بحث، سخن اين است كه نسبت ميان دين و حقوق انسان چيست؟ آيا دين، حق محور است يا تكليف‏مدار؟ بر پايه حق استوار است يا بر مدار تكليف مى‏گردد؟ طرفدارحقوق انسان‏ها است يا حاكم به تكليف آنها؟ به انسان خدمت مى‏كند يا انسان را به‏خدمت مى‏گيرد؟ برخى معتقدند اديان آسمانى تكليف مدارند، نه حق محور. مى‏گويند آنچه درون دين يافت مى‏شود، فقط تكليف است. اگر كسى وارد دين شود، به موجودى تبديل مى‏شود كه فقط بايد كار كند و به وظايف و تكاليفى كه برايش منظور شده، عمل كند. همه جا سخن از «انتظار از بشر» است. دين به «انتظارات بشر» توجهى ندارد. اما خارج از دين، آنچه مطرح است حق، خواسته‏ها و انتظارات بشر است. از همينجاگفته مى‏شود كه اگر چيزى «بشرى» شد، حق محور است و اگر «الهى» شد، تكليف مدار. اگر از «بالا» بيايد، تكليف است و اگر از پايين باشد، حق. شاهدى كه ممكن است بر اين ادعا اقامه شود، چند چيز است:

الف: ادبيات حاكم بر دين، ادبيات «بايد و نبايد» است و اين ادبيات مخصوص نظام‏هاى تكليف مدارا است نه حق محور؛ «بايد و نبايد» با اجبار و اكراه همخوان است، در حالى كه شاخصه «حق»، اختيار و آزادى است، لذا مكتبى كه بر اساس بايد و نبايد است، نمى‏تواند بر

/ 41