سه: آيا مجازات‏هاى دنيوى و اخروى دليل تكليف‏گرا بودن دين است. - حق و تکلیف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حق و تکلیف - نسخه متنی

عباس پسندیده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
‌صفحه‌ى 26

تو هستم. و از افتخارم همين بس كه تو پروردگار منى. خدايا! تو آنچنانى كه من دوست دارم، مرا آنچنان كن كه خود دوست دارى؛ «كفى بي عِزّاً أن أكون لك عبداً و كفى بي فخراً اَنْ تكون لي ربّاً و كفى أنت كما اُحبّ فاجعلني كما تحِبّ»(56) و وقتى مشركان در يكى از جنگ‏ها گفتند بت عزّى از ما است و شما عزّى‏ نداريد (اِنّ لنا عزّى‏ و لا عزّى‏ لكُم)، رسول خدا صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمودند: شما هم بگوييد: «اللّه مولانا و لا مولى لكم». مولويت خدا مايه افتخار و شرف است. بنابراين، اگر در دستورهاى دينى حرف از عبد و مولا است، اولاً: بايد ديد كه اين مولا كيست؟ آيا كسى چون خود انسان است يا كسى مانند جهان آفرينى است كه همه هستى و هستى همه در حدوث و بقا به او وابسته است؟ بسيار تفاوت دارد كه انسان عبد خدا باشد يا عبد خودى. در نظام بردگى، مولا يك انسان است و در نظام بندگى دينى، مولا خداوند كريم است. ثانياً: بايد ديد آيا ماهيت اين دو يكى است؟ همان گونه كه گذشت ماهيت اين دو نظام با هم متفاوت است در يكى عبد خدمتگزار است و مولا خدمت‏پذير، اما در دوّمى عبد هم خدمتگزار است و هم خدمت‏پذير. مولا نيز منبع فيض و كرم و خير است. پس نظام بندگى ملكوتى و عبوديت دينى، نه تنها با حقوق بشر منافات ندارد، بلكه راه تحقق حقوق او است.

سه: آيا مجازات‏هاى دنيوى و اخروى دليل تكليف‏گرا بودن دين است.

چكيده سخن تا اينجا اين بود كه تمام تكاليف دينى به حقوق بشر باز مى‏گردد و انسان از آن جهت كه حقوقى دارد، موظف به تكاليفى است تا به حقوق خود دست يابد. سؤالى كه مطرح مى‏شود اين است كه حق داشتن با آزادى و اختيارِ ذى‏حق همراه است و كسى كه حق دارد، ثبوت و سقوط آن در اختيار وى است؛ يعنى مى‏تواند حق خود را استيفا كند يا نكند و اگر استيفا نكرد كسى او را مؤاخذه نخواهد كرد و مجازاتى بر او تحميل نخواهد شد؛ مثل اين‏كه انسان حق محيط سالم و غذاى سالم دارد و حق دارد تفريح كند، در پارك قدم بزند، بازى كند و...حال اگر كسى نخواست از اين حقوق استفاده كند، كسى او را تنبيه نمى‏كند. اگر بپذيريم كه تمام تكاليف دينى به حقوق انسانى بر مى‏گردند، بايد بپذيريم كه بشر در استيفاى آن حقوق آزادى و اختيار داشته باشد. اگر اين آزادى و اختيار موجود نباشد، نمى‏توان آن تكاليف را حق ناميد. پس اگر تكليف بشر به حق او بر مى‏گردد، بايد در ترك يا انجام آن مختار باشد. اين در حالى است كه بخش زيادى از متون دينى به مجازات‏هاى دنيوى و عذاب‏هاى اُخروى كسانى بر مى‏گردد كه تكاليف خود را ترك كرده‏اند. خلاصه: اگر تكليف حق انسان

/ 41