بیشترلیست موضوعات مقدمه بحث نخست: انسان و حق حق چيست؟ انسان كيست؟ الف) هويت انسان ب) جايگاه انسان در هستى ج) ارتباط انسان با هستى جمع بندى بحث نخست بحث دوم: دين و حق انسان يك: آيا «بايد و نبايد»، حق محور نبوده و نافى «حق دار بودن» بشر است؟ جشن تكليف دو: آيا نظام بندگى و عبوديت با حقوق انسان در تضاد است؟ سه: آيا مجازاتهاى دنيوى و اخروى دليل تكليفگرا بودن دين است. دين، تأمين كننده حقوق انسان دين ابلاغ كننده حقوق واقعى بشر توضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 12چيزى متناسب با جايگاهى كه مستحق در نظام هستى دارد تنظيم مىشود. نمىتوان براى همه افراد در جايگاههاى مختلف حق مساوى قرار داد. گرچه مساوات در برابر قانونِ فراگير، همان عدل و قسط است ولى تساوى حقوق اشخاصِ مختلف در استعداد و فضيلت و رذيلت، ناعدالتى است. البته ممكن است حقوق مشتركى وجود داشته باشد كه مربوط به جايگاه آنان نبوده و مثلاً به اصل وجود آنان برگردد، اما وقتى بحث از جايگاه شد، گذشته از حقوق مشترك، حقوق اختصاصى هر ذى حقّى مطرح مىشود؛ جايگاه برابر، حقوق برابر، جايگاه بالاتر حقوق بيشتر و جايگاه پايينتر حقوق كمتر؛ مثلاً در يك اداره، همه افراد از آن جهت كه «انسان»اند، حقوق مشتركى دارند، اما از آن جهت كه هر كدام مقامى و سمتى دارند، حقوق متفاوتى هم خواهند داشت. هيچگاه حق مدير با حق يك كارمند ساده برابر نبوده و اختيارات يكسان نخواهند داشت. وقتى هم در كتابهاى حقوق سخن از اختيارات مىشود، اختيارات رهبر و رؤساى سه قوه و وزرا و وكلا و...تا برسد به پايينترين رده ادارى، از آن جهت كه جايگاههاى متفاوتى دارند، يكسان نخواهد بود و يا در اسلام سه دسته حقوق داريم: الف: حقوق مشترك ميان انسانها، از آن جهت كه «انسان»اند. ب: حقوق موحّدان، كه شامل پيروان تمامى اديان الهى مىشود. اين حق از آن جهت است كه «موحّد»اند و بديهى است كه ميان موحّد و مشرك تفاوت وجود دارد. پس ناديده گرفتن فضيلت توحيد و رذيلت شرك و برابر دانستن حقوق موحّدان و مشركان، خود نوعى بى عدالتى است. البته وقتى سخن از حق موحّدان است، مراد ناديده گرفتن حق انسانىِ كفار و مشركان نيست. ج: حقوق مسلمانان، از آن جهت كه «مسلمان»اند. اينجا است كه گذشته از مرز ميان اسلام و شرك، مرز ميان اسلام و ديگر اديان نيز مطرح مىشود. يك مسلمان از آن جهت كه «انسان» است، حقوق مشتركى با تمام آدميان؛ اعم از مشرك و موحّد دارد و از آن جهت كه «موحّد» است حقوق مشتركى با تمامى دينداران توحيدى دارد و از آن جهت كه «مسلمان» است و آخرين دين را هم پذيرفته است، حقوق اختصاصى خواهد داشت.بنابراين، حقوق هر كس بايد بر اساس جايگاهى كه دارد تنظيم شود. اين يك اصل مبنايى است. اكنون به بحث خود بر مىگرديم كه مسأله حقوق انسان است. گفتيم كه هنگام تدوين حقوق بشر، نخستين پرسش اين است كه «انسان كيست؟» و بحث آن گذشت. دومين پرسش اين است كه «جايگاه انسان در نظام هستى چيست؟» نخست بايد معلوم شود كه در ميان اين همه موجودات متعدد و متنوع آفرينش، انسان هندسه خلقت در چه جايگاهى است و در يك مسلمان از آن جهت كه «انسان» است، حقوق مشتركى با تمام آدميان؛ اعم از مشرك و موحّد دارد و از آن جهت كه «موحّد» است حقوق مشتركى با تمامى دينداران توحيدى دارد و از آن جهت كه «مسلمان» است و آخرين دين را هم پذيرفته است، حقوق اختصاصى خواهد داشت.