حق و تکلیف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حق و تکلیف - نسخه متنی

عباس پسندیده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
‌صفحه‌ى 17

هستى پيرامون وى را گرفته‏اند و لذا يكى از شؤون بشر، تعامل با هستى است. اين تعامل مى‏تواند سازنده و يا مخرّب باشد. چگونگى رفتار بشر تأثير مستقيم بر هستى مى‏گذارد. تمام اجزاى ريز و درشت و مرئى و نامرئى هستى، ارتباطى تنگاتنگ با يكديگر دارند. هر حركت بشر، بر نظام هستى تأثير مى‏گذارد. بنابراين، اگر بنا است حقوقى براى انسان تعريف و تنظيم شود، بايد به گونه‏اى باشد كه نظام هستى آسيبى نبيند. همان گونه كه انسان حق ندارد به خود ستم كند و خويشتن اصيل را از مقام و منزلتى كه دارد پايين بكشد، همچنين حق ندارد كه به محيط زيست و جهان پيرامونى‏اش ستم كند. حقوق انسان بايد با توجه به محيط پيرامونى بشر و جهانى كه در آن زندگى مى‏كند، تدوين شود.

خداوند در اين باره چنين مى‏فرمايد: (لو اتبع الحق أهوائهم لفسدت السموات و الأرض و من فيهِنَّ).(39) لازم است عنايت شود كه دو عنصر حبّ در مقابل يكديگراند يكى حق و ديگرى هوى‏. اگر قانون بشر بر اساس ميل و هوس باشد، آسمان و زمين به فساد كشيده مى‏شود و نتيجه همان مى‏شود كه خداوند مى‏فرمايد: (ظهر الفساد في البرّ و البحر بما كسبت أيدي الناس)(40) ره آورد حقوق بشرى كه بر اساس تفكّر اومانيستى تنظيم شده باشد، چيزى جز فساد و تباهى نظام هستى نيست. تفكّر غير الهى به خود اجازه مى‏دهد كه به هر كشورى كه خواست يورش ببرد و آن را نابود كند. خداوند در باره حاكمان غير دينى مى‏فرمايد: (إن الملوك اذا دخلوا قرية أفسدوها)(41) نابودى كشورها ره آورد حقى است كه قدرتمندان براى خود قائل‏اند و اين گونه حق‏ها ريشه در تفكّر انسان مدارى دارد.

اين در حالى است كه قرآن كريم مى‏فرمايد: كه خداوند شما را در زمين قرار داد تا آن را آباد كنيد؛ (و استعمركم فيها).(42) آبادانى زمين نيز جز از راه ايمان و تقوا به دست نمى‏آيد: ( لو أن أهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الأرض)(43).

حال اگر حقوق انسان بر اساس وحى و ايمان و تقوا تنظيم شود، زمين نيز آباد خواهد شد و اما اگر بر مبناى هوس باشد، ره آوردى جز فساد و نابودى نخواهد داشت. حقوقى كه طبيعت را نابود سازد، آيا مى‏تواند حق واقعى باشد؟ و اگر زمين به فساد كشيده شود، آيا زيان آن به خود بشر بر نمى‏گردد؟ و اگر قانون بشر، در نهايت زيان آور باشد، مى‏توان آن را حق ناميد و تأمين كننده حقوق بشر دانست؟

/ 41