حق و تکلیف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حق و تکلیف - نسخه متنی

عباس پسندیده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
‌صفحه‌ى 20

براى يك طرف مطرح است و تكليف براى طرف مقابل («حق فرد - تكليف مقابل» كه حاصل آن نفع فرد و بار ديگرى و «حق مقابل - تكليف فرد» كه در نتيجه نفع آن براى ديگرى است و بار آن براى فرد.)

اما نوع ديگرى از مناسبات، ميان حق و تكليف است كه حق و تكليف هرد و در يك سمت قرار دارند؛ هم حق براى فرد است و هم تكليف بر او است. در اين قسم، بازگشت تكاليف به حقوق است و تكليف راه تحقّق و ايجاد و احياى حق است. برخى امور، از آن جهت الزام مى‏شوند كه تنها راه تحقق يابى«حق»اند و بدون آنها استيفاى حقوق غير ممكن است. اين شكل از رابطه ميان حق و تكليف، در برخى امور مانند تعليم و تربيت بشر مطرح مى‏شود. در نظام آموزش و پرورش يك سلسله تكاليفى براى كودكان و محصلان مقرر مى‏كنند كه مثلاً اين مقدار مشق بنويسيد، اين مقدار درس بخوانيد، اين مقدار حفظ كنيد، اين مقدار در كلاس حضور داشته باشيد و... وقتى اين تكاليف مدرسه را تحليل كنيد، همه آنها به حقوق محصّل بر مى‏گردد و هيچكدام بار زايدى بر دوش وى نيست؛ يعنى محصل «بار مدرسه» را بر دوش نمى‏كشد، بلكه بار خود را به دوش دارد. مگر چه چيز زايدى بر او تحميل شده است؟ اگر گفتند مشق بنويس و...به خاطر آن است كه علم آموختن حق او است و چون وى حق خود را نمى‏داند و به بازى سرگرم است، همين استحقاق او با صبغه تكليف بيان مى‏شود و گرنه دانشمند شدن حق او است و تمام منافعش به خود او بر مى‏گردد. بر اين اساس تمام برنامه‏هاى مدرسه، گرچه از منظر آموزش «تكليف» است، ولى از منظر پرورش «حق» است.

اكنون كه مثال روشن شد به ممثّل مى‏پردازيم:

در جريان حقوق و تكاليف دينى هم همين گونه است. اگر دين الهى بشر را به نماز، روزه، حج، زكات، تولّى، تبرّى و ساير موارد مكلف كرد، همه اينها به حقوق بشر بر مى‏گردد. انسان حق تكامل دارد، فهميدن حق اوست، حق رشد كردن دارد، حق دارد با فرشتگان همسايه شود، حق دارد كه از طبيعت جمادى برتر گردد و حق دارد از غريزه گياهى والاتر شود و از خوى حيوانيت بالا بيايد؛ چه اينكه حق دارد بار ديگر از فرشته پران و از مَلَك قربان گردد و از تمام قافله هستى به خداى هستى بخش متقرّب‏تر شود و حق دارد آنچه اندر وهم بلكه>اندر حقوق او است و تنها راه به دست آوردن آنها، احكام و تكاليف دينى است. اين‏كه دين مى‏گويد كارهايتان را قربة الى اللّه انجام دهيد؛ يعنى هر قدمى كه بر مى‏داريد، يك مرحله به ثمره تبيين احكام دينى اين است كه از لحاظ فقهى يك سلسله تكاليف به عهده افراد مكلف است، ليكن از منظر كلامى كه عهده‏دار بيان ملاك‏هاى احكام و نيز مسؤول تشريح پى‏آمدهاى آنها است، يك سلسله حقوق براى بشر است.

/ 41