حق و تکلیف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حق و تکلیف - نسخه متنی

عباس پسندیده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
‌صفحه‌ى 28

منتقمون)؛(57) «ما از مجرمين انتقام مى‏گيريم». سؤال اين است كه اين انتقام به چه معنى است؟ انتقام و مجازات، چهار قسم است يكى «انتقام تشفّى» كه مظلوم از ظالم مى‏گيرد و بدين وسيله قلبش خنك مى‏شود. انتقام الهى از اين قسم نيست. ديگرى «انتقام انتظامى و قضايى» است كه دستگاه قضايى براى برقرارى امنيت جامعه و عبرت ديگران مى‏گيرد. اين هر چند حق است ولى انتقام الهى از اين قسم هم نيست. در قيامت از ناحيه غير خدا تهديدى نيست تا بدين وسيله امنيت برقرار شود و دنياى عمل نيست تا ديگران عبرت بگيرند. قسم سوم «انتقام طبى» است كه طبيب از بيمار ناپرهيز مى‏گيرد. بيمارى كه به طبيب حاذق مراجعه كرده و طبيب براى او نسخه داده، اگر به نسخه وى بى‏اعتنايى كند و بيمارى او تشديد شود، اين انتقام طبيبانه است. طبيب به بيمار ناپرهيز شلاق نمى‏زند بلكه به وى مى‏گويد چون به دستور پزشكى گوش نكردى به فلان درد مبتلا شدى انتقام او تشديد بيمارى و تهديد سلامتى مريض است. انتقام خداوند براى اوساط مردم در همين حدّ قابل توجيه است و اما چهارمين نوع انتقام كه دقيق‏تر از قبلى است، انتقام پدر و مادر از كودك بازى گوشى است كه مثلاً به وى نمى‏گويند به بخارى مشتعل دست نزن. بخارى سوزنده است گرچه شعله‏اش زيبا است.

سرپرست كودك به او مى‏گويد: اين شعله زيبا است ولى سوزنده است و به او دست نزن كه مى‏سوزى. كودك بازى گوش اعتنا نمى‏كند و به شعله دست مى‏زند؛ دست زدن همان و سوختن همان. انتقام‏ها و مجازات‏هاى الهى مى‏تواند از اين قسم چهارم باشد. درست است كه تكاليف به حقوق بر مى‏گردند. اما ترك تكاليفى كه راه رسيدن به حقوق هستند، ره آوردى جز آنچه عذاب ناميده مى‏شود، ندارد. درست است كه عذاب‏ها در آخرت ادراك مى‏شوند، اما همان لحظه كه گناه صورت مى‏گيرد، فرد تبه‏كار عذاب مى‏شود. در سوره مباركه نساء آمده است: «إنّ الذين يأكلون أموال اليتامى ظلماً إنَّما يأكلون في بطونهم ناراً و سيصلون سعيراً»؛(58)

يعنى آن آتش نقد كوتاه مدت همين الآن موجود است، ليكن چون شخص تبه كار مست دنيا است سوختن را احساس نمى‏كند و گرنه هم‏اكنون او آتش مى‏خورد. گناه در همين دنيا عذاب دوزخ است و آخرت تجسم آن است. پس اين گونه نيست كه خداوند بگويد چون شما حقوقتان را استيفا نكرديد، من مجازات اضافه‏اى براى شما قرار مى‏دهم. عذابى كه از ناحيه ترك تكليف به انسان مى‏رسد، پيامد طبيعى استيفا نكردن حقوق است.

مجازات‏هاى دنيوى دين نيز به همين صورت است. اگرمعلم، محصل گريز پاى خود را تنبيه مى‏كند، براى اين است كه او بيدار شود و از خطر جهل نجات يابد و براى ديگران هم

/ 41