حق و تکلیف نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حق و تکلیف - نسخه متنی

عباس پسندیده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
‌صفحه‌ى 29

عبرت شود و يا اگر نوجوانى متوجه نبود و به اعتياد كشيده شد، آيا وقتى بالغ شد نمى‏گويد ش‏ ماها كه عاقل بوديد و مى‏فهميديد سرنوشت اعتياد چيست چرا مانع من نشديد؟!

مجازات‏هاى دنيوى گناه نيز از همين گونه است. اگر حدود و دياتى وجود دارد، اولاً: براى حفظ امنيت جامعه است و ثانياً: براى بازدارى و بيدارگرى است. اگر چنين نباشد، جامعه آگاه معترض مى‏شود كه چرا چنين نكردى؟ خداوند در باره فلسفه ارسال رسولان مى‏فرمايد:

آنان را فرستاديم تا در قيامت كسى نگويد چرا كسى را نفرستادى تا ما را از تباهى باز دارد و به خوارى و رسوايى مبتلا نشويم (ربَّنا لو لا أرسلت الينا رسولاً فنتبع آياتك من قبل ان نذلّ و نخزى)(59) گويا اين حق بشر است كه كسانى كه آگاهى دارند بيايند و او را از گناه بيم دهند و باز دارند. ارسال منذران آسمانى مطالبه بشر است و بشر حق دارد از راهنمايان دلسوز برخوردار باشد، انسانى كه از هيچ چيز خبر ندارد حق دارد از واقعيت‏ها و حقيقت‏هاى زندگى مطلع شود. اگر معادى هست، اگر حساب و كتابى هست، اگر ماهيت گناه و عاقبت گناه چنين و چنان است، بشر حق دارد از آن آگاهى يابد و خدا پيامبران را فرستاد تا اين حق بشر تأمين شود و حجّت خدا بر بشر تمام باشد: و هرگز مردم حجتى بر خدا نداشته باشند؛ (لئلا يكون للناس على اللّه حجة بعد الرسل).(60)

بنابراين، بازدارنده‏هاى الهى و انذارهاى دنيوى، به نوعى حقِ بشر ناآگاه است تا او را از گ‏ رفتار شدن به عذاب ابد نجات دهد. اين كار نيز به سود بشر است بنابر اين‏كه مجازات در برابر تضييع حق خداوند باشد. بلكه اثر تكوينى، رفتار خود انسان است. در صدر اسلام وقتى حضرت على عليه السلام آن جوان را حد سرقت زد، دستش را بريد، آن جوان حدّ خورده فرياد كشيد و از حضرت اميرمؤمنان به عظمت ياد كرد و گفت: على مرا نجات داد! مجازات در حقيقت نجات دادن مجرم است و نجات يافتن، حقِ انسان است.

خلاصه سخن اين‏كه: گرچه حق همراه آزادى و اختيار است و درست است كه دين مجازات‏هاى دنيوى و اُخروى دارد ولى اين به معناى حق ستيزى و تكليف گرايى دين نيست؛ زيرا اين گونه مجازات‏ها زاييده استيفا نكردن حقوق است نه عقوبتى از جانب شخص ثالث. ميان آسيبى كه از جانب استيفا نكردن حقوق متوجه انسان شده و مجازاتى كه از جانب شخص ثالث متوجه او مى‏گردد، فرق است. استيفا نكردن حقوق، محروميت‏ها و آثار زيانبارى خواهد داشت كه از لوازم آن مجازات‏هاى مطرح شده در دين است. در

/ 41